سیاوش عباسی: روایت چند تجربه از سرکوب‌گری حکومت و مقاومت زنان

شخصی سازی فونت
  • کوچکتر کوچک متوسط بزرگ بزرگتر
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

 چند تجربه از زنانی که تهدیدهای حکومتی برای تحمیل حجاب را نادیده می‌گیرند و در برابر این اجبار مقاومت می‌کنند.  مقاومت زنان در برابر حجاب اجباری اگرچه سابقه‌ای به اندازه عمر حجاب اجباری دارد اما این مقاومت در چند ماه اخیر و پس از قیام ژینا ابعادی به وضوح پررنگ‌تر و گسترده‌تر پیدا کرده است. حکومت ایران پس از سرکوب‌های شدید در خیابان، با آغاز سال جدید تصمیم گرفت گامی فراتر بردارد و با تحمیل حجاب وضعیت را به پیش از قیام ژینا بازگرداند.

در فروردین ماه فرمانده کل نیروهای انتظامی گفته بود که پلیس از شنبه بیست و ششم این ماه در سه حوزه معابر عمومی، خودرو و اماکن با بی‌حجابی برخورد خواهد کرد. سرکوب پلیس ابعادی چندگانه دارد و از ارسال پیامک‌های هشدارآمیز گرفته تا توقیف خودرو، پلمپ واحدهای صنفی و محرومیت از خدمات اداری، عمومی و اجتماعی را شامل می‌شود. به فاصله یک ماه پس از آغاز «طرح برخورد با بدحجابی» حکومت چقدر توانسته وضعیت را به روال عادی بازگرداند؟ تجربه‌های زنان در این مدت چگونه بوده است و فشارهای حکومت تا چه حد توانسته حجاب را دوباره به آن‌ها تحمیل کند؟

در این گزارش از چند زن در شهرهای مختلف ایران درباره تجربه‌هایشان از این «برخورد»ها در مدت اخیر پرسیده‌ایم. تجربه‌های آن‌ها و بسیاری شواهد و گزارش‌های دیگر از جمله گفته‌های مقام‌های رسمی نشان می‌دهد که حکومت ایران باوجود توهین و تحقیر روزانه و سرکوب‌ هرگونه اراده‌ورزی زنان از جمله در مساله پوشش و حجاب، نه تنها به نتیجه دلخواهش یعنی بازگشت به وضعیت پیش از قیام ژینا نرسیده بلکه در این مدت در مبارزه با آنچه بدحجابی می‌نامد با شکستی تمام‌عیار روبه‌رو شده است.

رژیم در باتلاق
زنانی از زندان آزاد می‌شوند و در همان لحظه آزادی در حالی که هنوز دیوار‌های زندان در پشت سرشان پیداست، کنار هم می‌ایستند و خنده بر لب و بی‌روسری رو به دوربین شعار می‌دهند «زن، زندگی، آزادی!»

بسیاری از آنها پس از آزادی شرحی از خود به دست دادند و برخی‌شان نوشته یا گفته‌اند که پیش‌تر، وقتی کم‌سن‌وسال‌تر بودند، روبه‌روی نظم کهنه و مردسالارانه خانواده‌هایشان ایستاده‌ بودند. در فیلم‌ها و عکس‌های منتشر شده از لحظه آزادی‌شان، کسانی از خانواده‌شان هم دیده می‌شوند. آنها هم خنده بر لب دارند؛ نشانه‌ای از اینکه این زنان قبل از این توانسته‌اند سنت‌های حاکم بر خانواده را تغییر دهند و وقتی چنین کرده‌اند دیگر به اجبار حکومت تن نمی‌دهند.


در مقابل، حکومت در باتلاقی که خودش به اسم حجاب ایجاد کرده، گیر افتاده و یکی در میان از ضرورت کار فرهنگی از یک‌سو و برخورد پلیسی و قضایی از سوی دیگر می‌گوید. آن‌ها هر نوع توهین و تهدید و برخوردی که توانسته‌اند کرده‌اند و حال که با مقاومت گسترده زنان مواجه شده‌اند برای اینکه شکست‌شان را نپذیرند و توجهات را به سوی دیگری ببرند، می‌گویند حالا مردان هم باید حجاب داشته باشند. سخنگوی ستاد امر به معروف و نهی از منکر ممنوعیت پوشیدن آستین کوتاه در ادارات را یکی از موارد حجاب و عفاف مردان دانسته و برخی دیگر از مقامات حکومت هم از لزوم جریمه حجاب برای مردان گفته‌اند.

حجاب اجباری هم پول می‌خواهد
آنچه در جامعه می‌گذرد نشان می‌دهد که بخش قابل توجهی از زنان بی‌توجه به تهدیدات حکومت حجاب اجباری را پس زده‌اند و این را به امری عادی بدل کرده‌اند. در این وضعیت هر قدم تازه‌ای که حکومت در مبارزه با بدحجابی بردارد درواقع قدمی به سمت بی‌اعتباری بیشترش برداشته است. دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی اخیرا گفته بود «اراده لازم» در دستگاه‌های فرهنگی برای اقدامات ایجابی حجاب شکل گرفته اما «انجام» آن نیاز به «بودجه‌های کافی» دارد. چهار دهه و نیم پس از تشکیل حکومت اسلامی تحمیل حجاب به زنان نیاز به پول دارد و درواقع به دستگاه‌های فرهنگی حکومت باید بودجه کافی برسد تا کاری برای حجاب اجباری انجام دهند.

حجاب و یک ماجرای نمونه‌وار
۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۲


دو دختر بی حجاب در تهران
او می‌گوید تاکنون سرکوب‌های حکومتی به نتیجه نرسیده اگرچه مدعی است رشد بی‌حجابی را متوقف کرده: «آمار بیانگر آن است که از وقتی فعالیت‌های انتظامی و فرهنگی در دستگاه‌های مختلف انجام شده رشد بی‌حجابی را نداشته‌ایم. البته این‌که کاهش ‌مطلوبی هم را داشته باشیم شاهد نبوده‌ایم، چراکه قبل از عید امسال پیش‌بینی کرده بودند اگر همین وضعیت ادامه داشته باشد در تابستان با آمار بالایی از بی‌حجابی مواجه خواهیم شد... وضع کنونی نسبت به اغتشاشات سال گذشته و پیش از آن بدتر است اما معتقدم سیر صعودی بی حجابی متوقف شده است.»

حکومت در فضاهایی مثل دانشگاه توانسته تا حدی حجاب اجباری را تحمیل کند و این اتفاق پس از سرکوب گسترده دانشجویان رخ داده است. دانشجوی یکی از دانشگاه‌های سراسری تهران به «زمانه» می‌گوید:

بعد از عید فضای دانشگاه شدیداً امنیتی‌ شد و سخت‌گیری‌های حجاب دوباره شروع شد. دانشگاه ما از جاهایی بود که اعتراض‌های زیادی در آن انجام شد و قبل از عید دختران بدون شال و مانتو به دانشگاه می‌آمدند و حراست به روی خودش نمی‌آورد. بعد از عید اما دانشگاه پر شده از آدم‌های لباس شخصی که بی‌سیم به دست در دانشگاه می‌چرخند و کارمند حراست هم نیستند. حراست هم از جلوی در ورودی بچه‌ها را نگه می‌دارد و می‌گوید قانون جدید آمده که همه باید مقنعه سر کنند. یک زن چادری هم آنجاست و هرکس مقنعه نداشته باشد جلو می‌آید و صحبت می‌کند و می‌گوید این مقنعه هم هدیه ما به شما. البته همچنان داخل دانشکده‌ها دختران مقنعه‌ها را درمی‌آورند.


با این‌حال او معتقد است که این فضای شدید امنیتی دوباره شکسته خواهد شد و حتی در این وضعیت هم دانشجویان تا جای ممکن مقاومت می‌کنند. اما به جز محیط‌هایی مثل دانشگاه، خیابان‌ها و مکان‌های عمومی‌تر شرایط دیگری دارند که با پول و بودجه کافی حل نمی‌شوند.

از متن خیابان و فضاهای عمومی
گستردگی آنچه حکومت بی‌حجابی می‌نامد به حدی است که در عمل امکان مقابله با آن وجود ندارد. شواهد متعدد نشان می‌دهد که کارمندان ادارات و سازمان‌های دولتی و بانک‌ها در طرح برخورد با بدحجابی با حکومت همکاری نکرده‌اند و در چنین شرایطی تکلیف فضاهایی مثل رستوران‌ها و کافه‌ها و سینماها و نظیر اینها مشخص است. با قیام ژینا حکومت امکان سرکوب با گشت‌های ارشادش را از دست داد و برای آنکه تنش را به حداقل برساند به دنبال این بوده که کارمندان خودش و صاحبان کسب‌وکار را به گشت ارشاد تبدیل کند و در عمل شکست خورده است.

یکی از زنانی که با او صحبت کرده‌ایم می‌گوید در این مدت بدون حجاب به یک اداره دولتی رفته و تمام کارمندان کاملا عادی با او برخورد کرده‌اند:

بدون روسری به یکی از شعبه‌های سازمان تامین اجتماعی رفتم و کسی جلویم را نگرفت. نه کسی مانع ورودم شد و نه کارمندی گفت که کارت را انجام نمی‌دهم. به چند باجه مختلف هم باید می‌رفتم. پشت میز یکی از باجه‌ها کارمند مردی بود که از ظاهرش معلوم بود مذهبی است. ریش داشت و تسبیح و یقه‌اش هم بسته بود. اما حتی او هم اعتراضی به اینکه روسری ندارم نکرد و کارم را انجام داد.

زن دیگری که در شهری کوچک ساکن است به ما می‌گوید در هفته‌های اخیر بدون روسری به بانک رفته و او نیز تجربه‌ای مشابه دارد:

در همان هفته اولی که پلیس گفته بود از شنبه برخورد می‌کنیم، در شهری که کوچک است و بافت سنتی و مذهبی هم دارد به بانک رفتم تا کارت بانکی‌ام را عوض کنم. یادم نبود که رئیس پلیس گفته از این هفته برخورد می‌کنیم. مثل چند ماه اخیر بدون شال رفتم بیرون و نزدیک بانک یادم افتاد که ممکن است بگویند خدمات نمی‌دهیم. به هرحال وارد بانک شدم و نوبت گرفتم و نشستم. زنی مسن و چادری دو سه صندلی آن طرفت‌تر نشسته بود. یکی دوبار که برگشتم دیدم زل زده و دارد نگاهم می‌کند. با خودم گفتم اگر حرفی زد چطور جوابش را بدهم. دید که نگاهش می‌کنم درباره معطل شدن و تنبلی کارمندان بانک غری زد اما چیزی درباره حجابم نگفت و انگار اصلا برایش مهم نبود. نوبتم که شد رفتم و کارمند بانک هم کارم را انجام داد.


زنی دیگر که در تهران ساکن است از تجربه‌اش در یکی از اصلی‌ترین خیابان‌های مرکزی تهران می‌گوید:

با مترو به میدان انقلاب رفتم. از میدان انقلاب تا نزدیکی چهارراه ولیعصر هم پیاده رفتم. سر جمالزاده دو سه ماشین پلیس و یک ون پارک کرده بودند و چند مامور مرد و زن بیرون ماشین ایستاده بودند. گشت ارشاد نبودند اما حضور زنان چادری به همراه ماموران مرد یادآور گشت‌ها بود. دختران و زنان بی‌حجاب از پیاده‌روی کنارشان بی‌اعتنا رد می‌شدند و پلیس‌ها کاری نداشتند. با خودم فکر کردم اگر میخواستند همه بی‌حجاب‌ها را سوار کنند و ببرند چند ون لازم دارند و این همه آدم را کجا باید ببرند؟ از میدان به سمت چهارراه ولیعصر که می‌رفتم چند بار چند زن چادری از کنارم گذشتند و آرام و بدون اینکه صدایشان را کس دیگری بشنود بهم گفتند حجابت را رعایت کن. به چهاراه ولیعصر که رسیدم فهمیدم این زنان را با اتوبوس می‌آورند و آنجا پیاده می‌کنند. بدون آنکه معلوم باشد دستور دارند، به میان جمعیت می‌آیند و به زنانی که حجاب ندارند تذکر می‌دهند جوری که انگار از خود مردم هستند. همان روز بدون حجاب به آش‌فروشی معروف میدان انقلاب هم رفتم و سفارش دادم و نشستم. چند زن بی‌حجاب دیگر هم آنجا بودند.

توقیف ماشین‌‌هایی که سرنشین بی‌حجاب دارند یکی از روش‌های قدیمی سرکوب بوده که در طرح جدید پلیس همچنان اجرا می‌شود. اما گستردگی زنان بی‌حجاب در ماه‌های اخیر عملا این شیوه برخورد را به بن‌بست کشانده است. یکی از زنانی که اخیرا پیامک هشدار پلیس را دریافت کرده به ما می‌گوید:

اواخر فروردین از یک شهر به شهر دیگر می‌رفتم و در ماشینم روسری نداشتم. همان روز برایم اس‌ام‌اس آمد که در خودروی شما در کمربندی کشف حجاب صورت گرفته و یک کد اعتراض هم همراه اسمس ارسال شده بود. در ادامه مسیر وقتی به عوارضی رسیدم روسری سرم کردم اما بعد فکر کردم بی‌فایده است و یا باید کلا سرم کنم یا نکنم. دیگر سرم نکردم و تا الان هم مشکلی برایم پیش نیامده. البته یکی از دوستانم می‌گفت سه، چهار بار برایش اسمس آمده و دفعه آخر گفته‌اند پلاکت برای دو هفته توقیف شده. قاعدتا او هم به اسمس‌ها توجهی نکرده که چندبار برایش هشدار و تذکر آمده.

بیش از یک ماه از طرح برخورد با بدحجابی پلیس می‌گذرد و تمام مقامات حکومت هر کدام در این مدت دست‌کم یکبار زنان را تهدید به برخورد کرده‌اند اما مقاومت زنان یکی از نشانه‌های زنده بودن جنبش اعتراضی است که تهدیدهای تمام‌عیار حکومت را بی‌اثر و بی‌اعتبار کرده است.

https://www.radiozamaneh.com/