نقش انقلابی خلق بلوچ در خیزش انقلابی اخیر

شخصی سازی فونت
  • کوچکتر کوچک متوسط بزرگ بزرگتر
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

 در تاریخ 16 آپریل 2023 برابر با 27 فروردین 1402، جلسه ای از سوی چریکهای فدائی خلق ایران در کلاب هاوس در همبستگی با مبارزات خلق بلوچ برگزار شد. متن زیر سخنرانی رفیق مرضیه  و  سخنرانی رفیق ایاز در آن جلسه می باشد. به اضافه گزارشی از مراسم روز جهانی کارگر در وین اتریش و در اسلو نروژ.   با درودهای گرم به همه عزیزانی که در جلسه امروز حضور دارند و با تشکر بسیار از رفقائی که چنین جلسه ای را در حمایت از مبارزات خلق بلوچ تدارک دیدند.

میدانیم که در حدود ۶ ماهی که خیزش انقلابی بزرگی کشور را فرا گرفته بلوچستان ومردمانش هرگز سنگر مبارزه رو خالی نکردند؛ و به رغم همه وحشیگری های جمهوری اسلامی به مبارزه برای رسیدن به آزادی ادامه دادند. اینها تهیدستان و ستمدیدگان بلوچ اند که عزم خودشان را برای رهائی از ظلم و ستم موجود در شعار " ما همه اهل جنگیم، حیف که بی تفنگیم " فریاد میزنند. کلامی به زبان بلوچی در این مورد: ما چکی بلوچانی / ما شیر مزارانن / ما بررین تلارانن / ما پروشین کلاتانا ترجمه فارسی : ما فرزندان بلوچیم / ما از ببر های با جسارت هستیم / ما صخره ها را خرد می کنیم " می پیماییم" / ما قلعه ها را می شکنیم "فتح می کنیم".
بعد از کشتار مردم زاهدان در روز جمعه ۸ مهر ماه که به دلیل کثرت تعداد کشته شدگان یعنی " بیش از صد نفر در یک روز" ، این روز به " جمعه خونین زاهدان " معروف شد ، مبارزه در بلوچستان نه فقط فروکش نکرد بلکه به شهرهای مختلف هم کشانده شد .
نیروهای سرکوب رژیم فضای زاهدان را بشدت امنیتی کردند؛ و دست اندرکاران رژیم هم اعلام کردند که جنبش های سیاسی و اعتراضی اخیر در منطقه توسط گروهای سیاسی و تجزیه طلب راه انداخته شده است. اما همین نیروهای ضد خلقی جمهوری اسلامی به دلیل تداوم مبارزات انقلابی مردم مجبور شدند از جنایت خود در زاهدان به عنوان خطای بزرگ نهادهای امنیتی یاد کنند. بعد، کار به جائی رسید که " مصطفی محامی " نماینده مزدور " ولی وقیح " بعد از چهار ماه برچسب " تجزیه طلبی و تروریسم " را از روی انقلابیون زاهدان برداشت و کشته شدگان جمعه خونین زاهدان را شهید خواند .
واقعیت این است که بلوچستان در گیر مناسبات طبقاتی استثمار گرانه، ستم ملی، تبعیض مذهبی و عقب مانده ترین اشکال ستم بر زن می باشد. ۷۰ در صد مردم بلوچ زیر خط فقر و بدون امکانات اولیه زندگی میکنند. زاغه نشینی، کپر نشینی، بیکاری ، بی آبی و تحقیر ملی نشان از ستمدیدگی این ملت می باشد. فقر و فلاکت ناشی از شدت استثمار و روابط سخت استثمار گرانه در بلوچستان باعث مقاومت و مبارزه مردم بلوچ علیه تمامی مناسبات ظالمانه سرمایه داری حاکم و رژیم حافظ آن یعنی جمهوری اسلامی شده است. خود این واقعیت نشان میدهد که بدون از بین بردن ریشه نظام سرمایه داری در ایران که با سلطه امپریالیستها تنیده شده است، نمیتوان انواع ستم ها را از بین برد. مبارزه علیه این ستم ها نه از طریق اصلاحات و مطالبه گری از سیستم موجود و رژیم جمهوری اسلامی ممکن است و نه از طریق جریانات ناسیونالیست بلوچ میسر می باشد .
ریشه های فقر، نابرابری و عدم توسعه دراین منطقه در رابطه با حاکمیت نظم سرمایه داری و قدرت نیروهای طبقاتی خوانین و سران طوایف است که در بلوچستان وسیعا نقش دارند. خوانینی که اکثرا با نیروهای دولتی و سرکوبگران خلق بلوچ در ارتباطی نزدیک اند. اینها دستورات رژیم را در بلوچستان اجرا میکنند. مثلا سعی میکنند هزینه های رفاهی منطقه را کمتر کنند و یا سازش با سپاه و نیرو های رژیم را بین مردم تبلیغ کنند با این توجیه که در منطقه امنیت بر قرار شود .
در بلوچستان به دلیل وجود مرز مشترک با پاکستان، افقانستان و سیاست های کلی رژیم و نیروهای سپاه در منطقه جو امنیتی شدیدی برقراراست. با توجه به اینکه مرزهای بلوچستان در گیر نوعی مبادله کالایی بطور قانونی و غیر قانونی هستند، گفته می شود که مرز ها مال مقامات دولتی است و رژیم حائل اقتصادی در مرز درست کرده است. تو همین رابطه سران طوایف دارای بسیج محلی هستند که در توزیع سوخت و انتقال آن و کلا هر نوع قاچاق دست دارند. از مولوی عبدالحمید گرفته تا بقیه سران طوایف که خودشان را " مرزبانان غیور" می خوانند و می گویند ما نقش دلال را بین مقامات دولتی و امنیتی با مردم بلوچ بازی میکنیم . ما توزیع کننده منابع سوخت بین مردم بلوچ هستیم .
اساسا در بلوچستان یک مافیای بزرگ که با نیروهای امنیتی رژیم دست در دست هم دارند بوجود آمده است که شدیدا مردم را تحت کنترل خودش گرفته و فضای اختناق و امنیتی در بین آنها بوجود آورده است، مثلا مقامات امنیتی و دولتی با قائل شدن یک امتیاز ویژه برای سران طایفه ها، یک سری کارت و تسهیلات در اختیار آنها می گذارند. این مرتجعین اون کارت و تسهیلات را با قیمت گران به مردم می فروشند. کار به جائی رسیده است که می توان گفت کوه و تپه ها هم از دسترس مردم خارج شده و با پشتیبانی نیروهای رژیم به نحوی در مالکیت آنها قرار گرفته است. نیروهای حاکم موجود در منطقه مجری اوامر دولت در بلوچستان هستند و اگر از این امر سرپیچی کنند کار به درگیری و کشمکش می‌کشد و دولت آن نیرو را بر می دارد. مولوی ها و سران طایفه ها در چنین روابطی با دولت قرار دارند. به همین دلیل بخشی از مردم بلوچ اینها را به نوعی واسطه ارتباط با دولت می شناسند. وجود مولوی ها و سران طوایف به دلیل نقش ارتجاعی که در زندگی مردم بلوچ ایفا می کنند یک مسئله مهم منطقه است. این روش از تحت سلطه قرار دادن مردم بلوچ از زمان " رضا قلدر " یعنی از زمانیکه منطقه کاملا تحت حاکمیت انگلیس ها قرارداشت بر مردم بلوچ تحمیل شده است .
در دوره رضا قلدر فئودالها در ازای لقب، پست و امتیازاتی به انگلیس خدمت کرده و اوامر آنها را در منطقه پیاده میکردند. حالا وضع عوض شده و شده بورژوازی مرزی که سران طایفه ها نقش ویژه ای در به انقیاد کشیدن مردم به عهده داشته و منطقه را زیر نظر دارند. از طرف دیگه امروز برعکس گذشته دوربین و سرباز هم در مرزها حضور دارند. برای مثال آنها برای قاچاق سوخت ، راننده و کمک راننده برای وانت و تانکرهای سوخت استخدام میکنند و با پشتیبانی رژیم این کار را که بسیار برایشان سود آور است انجام می دهند. رژیم سهمی به اینها می دهد و اینها با گرفتن سهم خود تا آنجا که می توانند وضع را برای مردم محرومی که از سر ناچاری به سوختبری مشغول شدند نا امن می کنند .
خال به وضعیت معیشتی مردم بلوچستان نگاهی می ندازیم. در بلوچستان هم همچون بقیه نقاط کشور سرمایه داری در همه جا ریشه دوانده است. روشنه که دراین اوضاع متمولین محلی و سران طوایف و بورو کراتهای کله کنده از هر امکانی برای پر کردن جیب خودشون سود می جویند. مردم محروم در معادن، کارخانه سیمان و غیره کار می کنند. اما به علت فقدان سرمایه گذاری صنعتی بخش بزرگی از جمعیت بیکارند که بیشتر به سوختبری و قاچاق و بارفتن به شیخ نشینها برای پیدا کردن کار روی میارند. کار کشاورزی چه به دلیل کمبود آب و خشک سالی و چه به دلیل فشار هائی که دولت بر کشاورزان وارد میکنه نسبت به گذشته کمتر شده و بخش کوچکی از جمعیت در باغ ها و زمین ها به کشاورزی و فروش محصولات مشغول هستند. دولت محصولات کشاورزی را به قیمت ارزان از کشاورزان می خرد و درعوض وسایل لازم کشاورزی را با قیمت گران به آنها میفروشد .
بخشی از جامعه هم در بافت بلوچ و کارهای موقتی چون دست فروشی، سوزن دوزی و سفالگری حضور دارند که بیشتر توسط زنان صورت میگیرد .
در شهر ها معلمین و کارمندان دولت هم هستند که شرایط زندگی رضایت بخشی ندارند. مثلا به دلیل حقوق کم بخشی از معلم ها به اجبار بکار سوختبری هم روی آورده اند.
ماهیگیری یکی از شغل های مردم بلوچستان است. اما سردمداران تبهکار جمهوری اسلامی برای تامین منافع چپاولگران غارتگر نوکر های ماهری هستند . بطوری که قرار دادهای جمهوری اسلامی با چین در زندگی ماهیگیران بلوچ تاثیر گذاشته و باعث فقیر تر شدن آنها گشته است .
می باید از بلوچ های حاشیه نشین هم نام برد که کسب و کار سنتی خود را از دست داده و به همراه خانواده به حاشیه شهر ها رانده شدند. آنها مجبور به دست فروشی، خدمتکاری و کارهای موقت با سود زیاد برای کارفرما و مزد کم و بدون حق بیمه برای خود و خانواده هستند. حاشیه نشینی مربوط به سرمایه داری است که رشد شهری بافت زندگی روستایی را بهم زده و از روستایی سلب مالکیت می شود و نیروی کار برای اقتصاد جدید فراهم میکند. از آنجا که اقتصاد ایران در موقعیتی است که به دلائل مختلف امکان رشد سرمایه داری صنعتی در آن تضعیف شده است و در بلوچستان به طور کلی کارخانه های صنعتی وجود ندارند. ارتش بیکاری وسعت زیادی دارد .
این را هم بگویم که در ایران حاشیه نشینی بعد وحشتناکی دارد. تقریبا ۲۵ درصد جمعیت ایران حاشیه نشین اند که در سال ۱۳۹۹ بر مبنای آمار وزارت راه و شهر سازی ۲۶ میلیون حاشیه نشین در کل کشور وجود داشت. در همین راستا در زاهدان ۵۰ در صد جمعیت حاشیه نشین می باشند و در چابهار ۶۳ در صد بلوچها حاشیه نشین اند .
به طور کلی در بلوچستان همه چیز غارت شده و به واقع یک بلوچ زحمتکش چیزی ندارد. برای همین این مردم تهیدست داد می زنند که ما خواهان " انقلاب " هستیم. ( و اگر خیابانها را بستند به کوه ها می رویم، اکر کوه ها را بستند به دشت می رویم، و اگر دشت را بستند دو باره به خیابان بر می گردیم ). در چنین اوضاعی، بخشی از مردم حاشیه نشین که فقیر و آسیب پذیر هستند و هیچ رابطه ای با تولید ندارند توسط باندهای قاچاق جذب شده و به سوختبری می روند. می شود گفت که چند میلیون مرز نشین به این روش زندگی می کنند .
به گزارش رادیو فردا خود مسئولان رژیم به مولوی عبدالحمید گفته بودند " مسئله سوختبری رو تشویق کن البته سهم دولت فراموش نشود " این موضوع وجود شبکه بسیار عظیمی رو تایید میکند که افراد رژیم با سران طوایف نقش اساسی در توزیع و انتقال و در واقع قاچاق سوخت دارند و سود کلانی از این رابطه به جیب میزنند. سوخت را بطرف سراوان می آورند که به پاکستان می رود . حدود ۷۰ تا ۸۵ در صد سوختی که از این مرز ها رد می شود توسط یک مافیای بزرگ که با سران دولتی، طوایف و سپاه پاسداران در ارتباط هستند و در خارج از بلوچستان هم نیرو دارند، قاچاق می شود. انبار دارن، پمپ بنزین داران و آنهایی که وسیعا در خرید کامیون و وانت ها سرمایه گذاری کرده اند با این شبکه ها ارتباط دارند .
جدا از شبکه های مافیائی موجود، مردمانی هم هستند که سوخت را در پیت هائی حمل می کنند. آنها راه ها را بلد هستند. برخی از آنها وانت و موتور قسطی می خرند تا سوخت بیشتری حمل کنند. اینها از گذر گاه های معمول نمی توانند استفاده کنند تا خود را به آن طرف مرز برسا نند . مرز سیم خار دار و سرباز دارد و آنها مجبورند از بیراهه هائی بروند که برایشان خطرناک است. چون ممکن است چپ کنند یا تیر بخورند و یا آن طرف مرز کشته شوند . بین پنجگور و بم پشت در روز ۵۰ تصادف میشود. چون راننده ها " از ترس رشوه و دستگیری توسط سپاه " با سرعت می روند. این راننده ها رو " شوتی " می گویند. در جاده های خطرناک روزانه ۲ هزار موتور سیکلت از مرز جالق و کله گان گذر میکنند .
عده ای از سوخنبران که گاه " کولبر " سوخت هم نامیده می شوند به دلیل درآمد ناچیز از این کار مجبورند چندین بار ۴۰ تا ۵۰ لیتر سوخت را در بدترین شرایط حمل کنند . که به زبان بلوچی باید گفت ؛ دل سوچیت و آچش گریت په چوکان بلوچ ترجمه فارسی : دل می سوزد و آتش می گیرد برای فرزندان بلوچ. بازم تاکید کنم که صدور رسمی سوخت از مرز از طریق سپاه انجام می شود و قاچاق اصلی سوخت دست آنها ست، که با همکاری سران طوایف صورت میگیرد ( سپاه صد تانکر بر میدارد، سران طوایف دو تانکر ) بنابراین ۹۹ در صد عایدات سوخت به پاسداران می رسه و یک درصد بقیه به سوختبر که به قیمت جانشان تمام می شود .
یک منبع در آمد دیگر برای سپاه پاسداران رژیم ، فروش مواد مخدر است که از اون سود زیادی میبرند. رواج وسیع این مواد در بلوچستان باعث اعتیاد بخشی از مردم به مواد مخدر شده که بخصوص در شیر آباد زاهدان زیاد است. در آنجا گروه گروه شیشه و تریاک مصرف می کنند و این محل بیشتر محلی برای فروش و توزیع مواد مخدر است. در یک مورد ، دو برادر بنام شه بخش با شخصی که از طریق سپاه پاسداران شیشه توزیع میکرد درگیر شدند. این دو برادر سعی داشتند از معتاد شدن مردم جلوگیری کنند که متاسفانه در درگیری کشته شدند. این یک نمونه است که نشان داد خود سیستم و دم و دستگاه رژیم تو گسترش و تجارت مواد مخدر دخیل هستند . آنها حتی از درمان معتادین هم سود خود را می برند.
امیدوارم که زیاد خسته تان نکرده باشم . اما ضروری می دانم در این جا به ستم ملی در بلوچستان هم اشاره کنم .
اهمیت برخورد به مسئله ملی مربوط به وجود ملتهای مختلف در ایران است که حقوق آنها از جانب حکومت های وابسته به امپریالیسم پهلوی و جمهوری اسلامی انکار شده و ستم ملی در ابعاد گسترده اعمال میشده و هنوزهم میشود. رژیم ضد خلقی ایران از همان ابتدای کار به بیرحمانه ترین وجهی مبارزات حق طلبانه و عصیان های پر جوش خلقهای تحت ستم از جمله در کردستان، ترکمن صحرا و بلوچستان و در میان خلق قشقائی جنبش زحمتکشان، دهقانان و عشایر زحمتکش را، مورد یورش سبعانه قرارداد . تحقیر بلوچ ها و تحمیل محرومیت به منطقه، عدم امکان آموزش به زبان بلوچی و اجبار تحصیل به زبان فارسی و جلوگیری از اشاعه و رشد فرهنگ خلق بلوچ جلوه هائی از این ستم ملی ا ست. حتی پاسداران سرکوبگر برای توهین به خلق بلوچ با لباس بلوچی به زندانیان شلاق میزنند تا پیام منفی منعکس کنند و بلوچ را با جنایتکاری خود یکسان جلوه دهند . اما ترفند پوشیدن لباس بلوچی و سرکوب قیام آزادی خواهان بلوچ دیگر جواب نمیدهد. به همین دلیل هم مردم در تظاهرات شعار دادند : " سپاهی بی ناموس، لباس بلوچی نپوش " . وجود ۳۰ هزار تحصیل کرده بلوچ هم که امکان استخدام در کاری را ندارند بی ارتباط با ستم ملی در بلوچستان نیست. عملا دیده میشود که سعی دارند به بلوچ کار ندهند .
ستم ملی، تحقیر و تبعیض آشکار سبب شده که نیروهائی با تکیه بر ستم ملی بکوشند تفاوت بین سران طوایف، خانها و مولوی ها را با مردم رنجدیده و گرسنه کتمان کنند و نیروی اعتراض توده ها را حول پرچم ظاهرا ملی با برنامه های غیر مردمی جمع کنند. اینها نیروهای ارتجاعی هستند که می کوشند مسائل و مشکلات ملت بلوچ را با گرایشات ناسیونالیستی خود یکسان جلوه دهند. از این جهت مقابله با این نیرو ها امری مبرم دراین منطقه می باشد و برای این منظور باید بر حق تعیین سرنوشت خلق بلوچ تاکید نمود. مردم بلوچ برای رفع ستم ملی و رسیدن به حقوق ملی خودشان به چیزی بیشتر از " بلوچستان مستقل " نیاز دارد. حل مسئله ملی در ایران تنها در یک شرایط دموکراتیک میتواند صورت بگیرد. به همین دلیل خلق بلوچ همراه با خلقهای دیگر باید دست در دست هم برای ایجاد دموکراسی در ایران مبارزه کنند. تا قادر شونددر یک شرایط آزاد و دموکراتیک آزادانه در مورد سرنوشت خود تصمیم بگیرند .
واقعیت این است که ریشه های فقر، نابرابری و عدم توسعه در منطقه از مناسبات حاکم نشات میگیرد که توسط قدرت مرکزی حمایت و پشتیبانی میشود، اتفاقا در حال حاضر علیرغم همه تلاش های ناسیونالیست ها چه در بلوچستان، کردستان و سایر نقاط توده های انقلابی حرکت مشترکی را علیه دشمن مشترکشان پیش می برند و مرکز گرائی هم آماج حملات آنها قرار دارد . بیهوده نیست که جوانان بلوچ با درک این امر در تظاهرات زاهدان بتر بزرگی داشتند که روی آن نوشته بود . " بگوئید براندازی مرکزی، نه فروپاشی کنترل شده . "
باید تاکید کنم که آنهایی که برای بهبود اوضاع چه در بلوچستان و چه در بقیه نقاط ایران چشم به امپریالیستها ی غربی دارند ، خاک به چشم مردم می پاشند. در بلوچستان بورژوا ناسیونالیستهای طرفدار امپریالیستها، مولوی های فرصت طلب و مرتجعین بنیاد گرا خواهان از میان بردن روابط تولیدی، اجتماعی، سیاسی و طبقاتی موجود نیستند که ستم ملی، طبقاتی و ستم های دیگر را بوجود آورده و باز تولید می کند. آنها در چهار چوب همین روابط تولیدی و اجتماعی طبقاتی خواهان جایگزین شدن بورژوازی و سران طوایف بورژوا شده بلوچ به جای طبقات وابسته به دولت ارتجاعی ایران هستند. از اینرو قادر نیستند ستم ملی، ستم بر زن و ستم های دیگر را ریشه کن کنند.
می دانیم که رشد و گسترش مبارزه در بلوچستان ، باعث شده تا امروز مردم ایران با نگاه دیگری به بلوچستان نگاه کنند. به خصوص در این میان شرکت زنان بلوچ در مبارزه قابل توجه و در این نگاه برجسته است . می باید به زبان بلوچی به " ددین جنینان بلوچ " ترجمه فارسی " زن های با جرئت بلوچ " درود فرستاد .
در اینجااجازه بدهید اشاره ای داشته باشم به ستم بر زنان بلوچ که حضورشان در خیزش اخیر انعکاس و واکنش به ستم های زیاد در حق آنها است. به دلیل تسلط فرهنگ مرد سالاری بر جامعه بلوچستان ایستادگی در برابر تمامی اشکال بهره کشی و ستم به زن با آسیب های زیادی روبرو بوده .
بی ارزشی کار زنان نکته ای است که کمتر مورد توجه قرار گرفته. با وجود مشارکت زنان در طیفی از مشاغل خانگی بیشتر آنها خارج از دایره اقتصاد رسمی قرار می گیرند. صنایع دستی بلوچی : سوزن دوزی و سفالگری که در خانه آفریده می شوند حاصل آن وقتی به دست سوداگران میرسد در بازار با قیمت های در خور توجهی عرضه میشود. در حالیکه در عمل برای زنان دستمزد بسیار ناچیزی رو فراهم میکند .
بحران آب و مسکن نیز زنان و کودکان را در چرخه خشونت زیست محیطی گرفتار کرده است. کودکان و زنان زیادی تا حالا در " هوتک ها " یعنی گودال های جمع آوری آب مشترک بین انسان و دام غرق شده اند. از این رو مادرا ن و خواهران اهل سیستان با اشک و ناله خواستار گرفتن حقابه رودخانه هیرمند شدند. از طرف دیگر برای رژیم حاکم بدن زن میدان مناقشه، سرکوب، ممشات و معامله است. یکی از نکات برجسته در مبارزات اخیر تجاوز به زنان در زندانهای جمهوری اسلامی بود. در این رابطه یکی از فعالین حقوق بشر : اعلام کرد: این تجاوز ها هدفمند و برنامه ریزی شده بود و بدون اجازه مافوق و چراغ سبز سیستم نبوده است. واقعیت هم این است که اطلاعات سپاه از تجاوز به زنان جوان بلوچ به عنوان آخرین حربه خود برای توقف اعتراضات در این منطقه استفاده کرده است که البته نتیجه عکس داشت و واکنش های گسترده ای را بوجود آورد. مزدوران اجیر شده رژیم با تحقیر زنان، اسرای زن بلوچ را " شب خواب " می خوانند. آنها گاه با توسل به زنان جوان زندانی اسیر سعی در سناریو سازی برای مردان معتمدی می کردندکه در اعتراضات مردمی فعال هستند. در واقع، تجاوز به دختران بلوچ بخشی از استراتژی سرکوب رژیم در منطقه می باشد. این نکته هم قابل توجه است که به گزارش شبکه خبری " حال وش " ماموران ارشد وزارت اطلاعات زاهدان در ملاقات با دست اندرکاران مسجد مکی از رسانه ای شدن تجاوز به زنها ی بلوچ " ابراز گلایه " کرده و ضمن تاکید بر روابط " حسنه " با این مسجد گفتند شما نباید اجازه بدید که چنین مسائلی به رسانه ها برسد .
اما همانطور که شاهدیم علیرغم همه وحشی گری های جمهوری اسلامی علیه زنان بلوچ، زنان مبارز " دسگوهاران " که "یک سنت دیرینه اجتماعی، رفیقانه بین زنان بلوچ برای همدلی، همراهی و یاری است " می گویند : ما در یافته ایم که رنج های ما سیاسی است و دیگر اینکه تجاوز بی هزینه نخواهد ماند.
اکنون ، رژیم زن ستیز جمهوری اسلامی سعی در به حاشیه روندن مبارزات دلاورانه زنان این منطقه را دارد تا به شکلی دو گانه از آن سود ببرد. از یک طرف از مسئله ستم به زنان بلوچ برای حذف مخالفان استفاده میکند و از سوی دیگر جنبش اعتراضی این سرزمین را از مسئله زن جدا میکند و در شرایطی مطرح می کنند که زنان با بنیان های " مرجعیت سنی " در افتادند. می کوشند با بستن تهمت و افترا به آنان معترضان را در برابر زنان مبارز که برای رفع ستم برخود به پا خاسته اند قرار بدهند .
امروز همه شاهد هستند که مبارزات دلاورانه خلق بلوچ در کنار دیگر خلقهای ایرا ، رژیم را تکان داده است . در این مسیر هر کس بهر شیوه ای می بایست به جنبش مردمی کمک کند " چه یک نفر ، چه صد نفر پیش بسوی انقلاب " ( پادا بلوچ ، پادا بلوچ ) پیامی است به بسیجی ها و سران رژیم که از خون ملت تغذیه می کنند. این منطقه تبدیل به کابوس رژیم شده و این آتشفشان بر غم هر فراز و نشیبی تا سرنگونی جنایتکاران حاکم خاموش نمیشود .
در جریان خیزش اخیر روی دیوار بزرگی نوشته بودند (سلطنت و ولایت یکصد سال جنایت) که خود انعکاس خلاقیت ، بیداری و پیشرو بودن این خلق رزمنده می باشد. وجود و اشاعه همین شعار ها و خواسته های انقلابی است که انتظامات مسجد مکی را بر آن داشت که در واکنش به شعارهای انقلابی و آگاه گرانه توده های تظاهر کننده اعلام کند که: " هرکس غیر از تکبیر چیز دیگه ای بود از ما نیست " این برخورد البته ماهیت این جماعت رو بین مردم هرچه بیشتر آشکار نمود .
در آخر اضافه کنم که برخوردهای سرکوبگرانه دیکتاتوری حاکم در عمل نتوانسته و نمیتواند خشم و نفرت مردمی را که از فقر، تبعیض و انکار هویت شان به ستوه آمده اند را متوقف کند. واقعیتی که خود را در حضور پر رنگ زنان و مردان بلوچ در خیزش اخیر به آشکاری نشان داد نا آنجا که در سراسر ایران توده های به پا خاسته فریاد زدند: زاهدان، کردستان، چشم و چراغ ایران .
با تشکر از تک تک شما که با حوصله به این بحث گوش کردید و به امید اینکه زیاد خسته نشده باشید، صحبتم را در اینجا تمام میکنم و امیدوارم که با شرکت شما در این بحث این موضوع هر چه بیشتر مورد بررسی قرار بگیرد .

 

 

 

در تاریخ 16 آپریل 2023 برابر با 27 فروردین 1402 جلسه ای از سوی چریکهای فدائی خلق ایران در کلاب هاوس در همبستگی با مبارزات خلق بلوچ برگزار شد. متن زیر سخنرانی رفیق ایاز در آن جلسه می باشد.


نگاهی به وضعیت بلوچستان

با سلام به رفقا و دوستان حاضر در این جلسه و تشکر از برگزار کنندگان جلسه که به این طریق از مبارزات خلق بلوچ پشتیبانی کرده و در تلاش اند که صدای مردم تحت ستم را هرچه بیشتر منعکس کنند. در اینجا با گرامی داشت یاد و خاطره تمامی جانباختگان جنبش اخیر ، مایلم چند کلمه به زبان بلوچی بگویم: "دست بندییگان منی بگ جط ، گوکوال ، شوانگی و سنگت راج بلوچان ، من ندرربان بچچکانا" ترجمه فارسی: "با احترام به ساربانان ، گاو چرانان و شبانان عزیز قوم بلوچ من فدای کارگران کشاورز. "

چون می دونم که سخنران بعدی قرار است به مسائل مبارزاتی جاری در این منطقه بپردازد درست دیدم بیشتر اطلاعاتی از اوضاع بلوچستان را در اختیار جمع بگذارم تا شما بیشتر از اوضاع این منطقه مطلع شوید .

منطقه ای که خلق بلوچ در آن سکنی دارد در دوران هخامنشی " مکا " نامیده می شد که بعد به " مکران " تغییر نام یافت . این منطقه در جنوب شرقی فلات ایران قرار دارد که از کنار کویر کرمان تا مرز های غربی سند، پنجاب و هند را در بر میگیرد. بلوچستان در تاریخ ۱۸۷۲میلادی توسط امپریالیسم انگلیس و مرتجعین منطقه به سه قسمت شرفی، غربی و شمالی بین ایران، پاکستان و افغانستان تقسیم شد .

بلوچستانی که ما امروز در مورد آن صحبت می کنیم همراه با سیستان یکی از استان های ایران است که پس از کرمان پهناور ترین استان کشور را تشکیل میدهد، یک سرزمین خشک و کویری و دارای آب و هوای گرم و خشک است. در سالهای اخیر خشکسالی و بی آبی بر دردهای دیگر مردم هم اضافه شده است. این استان حدود ۱۸۰ هزار کیلومتر مربع وسعت دارد یعنی حدود ۱۱ در صد مساحت کشور را تشکیل میدهد و به دلیل مناسبات اقتصادی و طبیعی یکی از کم تراکم ترین استان های ایران می باشد .

سیستان و بلوچستان روی یکی از کمر بند های فلزی و معدنی جهان قرار دارند که معادنی همچون : کرومیت ،مس، منگنز، آنتیموان، تیتانیوم ،اورانیوم، سرب، روی قلع و طلا و مواد غیر فلزی مثل گل سفید، سنگهای ساختمانی و تزیینی به خصوص گرانیت و مرمر را شامل می شود. میزان مواد آهن موجود در این منطقه نیز بسیار قابل توجه است. همچنین معدن طلای " انجیرک " تفتان را میشود گفت که یکی از بزرگترین معادن طلای ایران است ( دارای ذخیره ۲۴ میلیون تن شناخته شده که احتمال داده میشود تا ۴۹میلیون تن افزایش یابد) .

بر اساس برخی گزارشات تا کنون کلا ۴۱۷ معدن در این استان در حال بهره برداری است که ۴۰۰ معدن در مقیاس کوچک و ۱۷ معدن در مقیاس بزرگ فعال هستند. معادنی که حدود ۸ هزار کارگر در آنها مشغول بکار می باشند .

سیستان و بلوچستان با اینکه مملو از مواد معدنی متعددی می باشد و در حالیکه ثروت عظیمی در دل این سرزمین نهفته است، اما یکی از فقیرترین استانهای ایران به شمار می رود، چرا که همه این ثروت ها از دیر باز توسط غارتگران امپریالیست و نوکرانشان به یغما رفته است. در حال حاضر بواسطه وابستگی رژیم ضد خلقی جمهوری اسلامی به امپریالیستها بهره برداری از معادن موجود در بلوچستان بیشتر توسط سرمایه داران خارجی صورت می گیرد که البته سرمایه داران ایران هم از غارت ثروت ملی بلوچستان سهم خود را می برند.

بر اساس آمارهای دولتی تا کنون ۳۷میلیون تن ذخیره معادن طلا و ۵۰۰ میلیون تن ذخایر مس در این استان شناسائی شده است، که البته باید دانست که جدا از این ارقام در سالهای اخیر کشفیات جدیدی هم شده است برای نمونه در محدوده شهرستان میر جاوه یک کانسار جدید با ذخیره بیش از ۶ میلیون تن کانسنگ طلا با عیار کمی بیش از ۶ گرم در تن کشف شده است .

در این استان به دلیل موقعیت جغرافیایی و هم مرزی با پاکستان و افغانستان و حوزه دریای عمان و وجود تنها بندر اقیانوسی کشور یعنی چابهار و دسترسی این استان به آبهای آزاد، ظرفیت های اقتصادی چشمگیری وجود دارد که به دلائل مختلف بکار گرفته نشده است، همچنین در حوزه فعالیتهای دریایی امکانات قابل توجهی در این استان وجود دارد؛ با این حال اکثریت مردم بلوچ در فقر و فلاکت بسر می برند. کاربخشی از مردم بلوچ ماهیگیری است که با افزایش حضور شرکتهای چینی در این منطقه زندگی ماهیگیران هم با مخاطراتی روبرو شده است .

علاوه بر اینها به تازگی یک میدان نفتی عظیم در پاکستان که نزدیک به سراوان می باشد هم کشف شده که امکان وجود منابع نفتی را در این استان برجسته ساخته است .

سفیرچین اخیرا از افزایش سرمایه گذاری در سیستان و بلوچستان و در منطقه آزاد چابهار اطلاع داده و گفته این منطقه میتواند با یکی از مناطق آزاد چین بیشتر ارتباط بگیرد، واضح است که به این ترتیب بلوچستان هر چه بیشتر در حیطه سیستم سرمایه داری امپریالیستی غارت شده قرار میگیرد .
مردم بلوچستان تحت بیشترین ستم ملی، مذهبی و اقتصادی قرار دارند. در همین رابطه رژیم حاکم از ایجاد صنایع در این منطقه در حد پتانسیل های موجود در منطقه خود داری کرده است. همانطور که می دانیم اکثر کارخانه ها و صنایع در مناطق مرکزی ایران مستقر هستند و بلوچستان از این نظر شدیدا مورد تبعیض قرار گرفته است، این امر موجب گسترش بیکاری در بلوچستان شده که یکی از دلایل روی آوری بسیاری از بلوچها به کار سوختبری می باشد.

به طور کلی شدت استثمار در بلوچستان و بیکاری گسترده باعث شده بیشتر مردم این منطقه از داشتن ابتدایی ترین نیاز ها نظیر: نان، کار، آب، مسکن محروم باشند. خیلی از جوانان برای کار به شیخ نشین های آنسوی خلیج فارس می روند. همچنین با توجه به هم مرزی با افغانستان و پاکستان قاچاق مواد مخدر شدیدا در منطقه رواج دارد و باندهای بزرگ قاچاقچی کاملا در منطقه فعالند. در این مورد باید تاکید کنم که سپاه پاسداران در قاچاق مواد مخدر دست دارد و کسانیکه در مافیای قاچاق مواد مخدر با سپاه پاسداران جمهوری اسلامی شریک هستند از مزایای بسیاری برخوردارند. بخشی از خوانین و بخشی از مولوی های سطح بالا و بخشی هم از سران طوایف که با حکومت همکاری می کنند، در این قاچاق با سپاه شریک هستند.

اما کار سوختبری که قبلا به آن اشاره کردم یعنی ارسال بنزین به پاکستان یکی از شغل های رایج و خطر ناک منطقه می باشد، چون قیمت بنزین در ایران از پاکستان پایین تراست، عده ای بنزین را در ایران خریده و به پاکستان میبرند. اما باید دانست که قاچاق سوخت در مقیاس بزرگ در اساس توسط سپاه پاسداران صورت میگیرد.

سپاه با توجه به امکاناتی که دارد بنزین را از ایران به طور قاچاق و در حجمی بالا به پاکستان برده و در آنجا به قیمت گران می فروشد. در حالیکه مردم عادی که سوختبرند بنزین را در پیت ها برای فروش به پاکستان میبرند. همانطور که می دانیم همواره مورد تعرض پاسداران واقع می شوند. پاسداران برای جلوگیری از کار این سوخنبران در مواردی به طرف آنها شلیک کرده و موجب مرگ این سوخنبران محروم و تحت ستم می گردند. از این لحاظ سوختبری همانند کولبری در کردستان همواره با مخاطره همراه است ، و این مردم به قیمت زندگی شان به ناچار به چنین کار پر مشقت و خطر ناکی روی آورده اند. بی دلیل نیست که یکی از شعار های مطرح در میان توده های انقلابی بلوچ : "نه کولبری، نه سوختبری، آزادی و برابری" است .

توده های قهرمان بلوچ در جریان مبارزات دلیرانه خودشان علیه رژیم دزد و چپاولگر جمهوری اسلامی دو بار معدن طلا در منطقه انجیرک تفتان را عملا تعطیل کردند. اولین بار در ۲۶ مهر ماه1401 ، و دومین بار در دهم آبان ماه ۱۴۰۱ ، مردم با تجمع در این معدن از فعالیت آن جلوگیری کردند. آنها معتقدند که سرمایه های این معدن متعلق به خلق بلوچ است و " سرمایه داران" داخلی و خارجی حق استخراج و غارت آن را ندارند و خود مردم بلوچ با نیروی کار خود می توانند ثروت حاصل از این معدن را صرف رفاه و آسایش توده های محروم منطقه بکنند .

اجازه بدید کمی هم در مورد کارهایی که در بلوچستان زیاد رایج ست بگویم : جدا از کار در معادن و سوختبری، سوزن دوزی، حصیر بافی و کارهای دستی در این منطقه رواج داره که عمدتا توسط زنان بلوچ انجام میشه، بافت لباس های بلوچی بخشی از صنایع دستی این منطقه تلقی میشود. سرامیک سازی و رد و بدل کالا از طریق مرز نیز از حوزه هائی است که بخشی از شاغلین بلوچ را بکار گمارده است .

در این منطقه مثل همه جای ایران رشد سیستم سرمایه داری بتدریج بافت جوامع را کاملا بهم زده است. با اینکه هنوز ساختار قبیله ای به مقدار کمی وجود دارد که نحوه معیشت و اقتصادشان شبانی و کوچ نشینی است، اما به علت بهتر شدن وضع ارتباطات، سیستم قبیله ای که بیشتر به شکل دامداری سنتی بود، تا حد زیادی از بین رفته و اصلا مثل قدیم نیست. گرچه طوایف مختلف مانند: اسماعیل زهی، ریگی، نارویی، گمشاد زهی و ... هنوز وجود دارند و در اتفاقات سیاسی و اجتماعی منطقه در چند سال اخیر نقش قابل توجهی داشته اند، اما نفوذ و موقعیت قبلی را از دست داده‌اند .

در اینجا لازم می دانم اضافه کنم که برخی بدون آگاهی به وضعیت زندگی مردم در بلوچستان، مردمان بلوچ را افرادی که اسیر مناسبات قبیله ای و عقب مانده هستند می پندارند. این ناشی از تبلیغات مسموم کننده و سیاست های ضد خلقی، شوونیستی رژیم جمهوری اسلامی می باشد.
البته شرایط زندگی سخت و محرومیت های فراوان وضع خاصی را در بلوچستان بوجود آورده است. مثلا در توصیف محرومیت مردم در این منطقه این را بگویم که برخی از بلوچها برای دستیابی به آب باید حدود ۴ کیلومتر راه طی کنند تا بتوانند به آب آشامیدنی دسترسی پیدا کنند. محرومیت در امور تحصیلی و کمبود های بهداشتی هم در این منطقه بیداد می کند . مثلا گاهی یک بیمار مجبور است بیش از ۲۰۰ کیلومتر را طی کند تا به مراکز درمانی و پزشک برسد .

در خاتمه ضروری می دانم تاکید کنم که ستم ملی و مذهبی در بلوچستان بیداد می کند. دستگاه سرکوب رژیم در ۴۴ سال گذشته تا توانسته مردم بلوچ را تحقیر و مورد آزار قرار داده است. می دانیم که مذهب رسمی در جمهوری اسلامی شیعه می باشد در حالیکه اکثریت مردم بلوچ سنی هستند آن هم سنی " حنفی " این امر به اعمال ستم بر این مردم افزوده است. همچنین زبان بلوچی از زبان های شاخه شمال باختری است که در کشورهای ایران، پاکستان و افغانستان صحبت می شود البته با گویش های مختلف، مردمان ساکن بلوچستان آزادی استفاده از زبان خود را ندارند و دولت مرکزی به علت مرکز گرا بودنش اجازه نمی دهد زبان و فرهنگ مردم بلوچ آزادانه اشاعه یافته و رشد و ارتقا یابد.
یکی دیگه از بدبختی های زندگی در بلوچستان یک سری مردمی هستند که شناسنامه ندارند در حالیکه شناسنامه در ایران برای احراز هویت حیاتی است . بدون شناسنامه آنها از هر نوع امکانات عمومی و خدمات دولتی بی بهره اند . خدماتی مثل دریافت یارانه، بیمه درمانی، حساب بانکی، دریافت اشتراک آب ، برق، تلفن و سایر موارد که همگی با داشتن شناسنامه امکان پذیر می گردد.

مجموعه مناسبات وحشتناک استثمار گرانه که گوشه ها یی از آن را بر شمردم باعث شده که خلق بلوچ از دیر باز برای تغییر شرایط مادی فاجعه بار حاکم بر کار و حیات خویش علیه نظام دیکتاتوری حاکم به مبارزه بر خیزد، ما در سالهای اولیه حاکمیت جمهوری اسلامی شاهد بودیم که فرزندان مبارز خلق بلوچ چگونه با گرفتن سلاح در مبارزه ای بی امان علیه ارتش و سپاه ضد خلقی از یک طرف و خانها و فئودال بورژوا های مرتجع منطقه، که با انقلاب سالهای ۵۷ - ۵۶ به خدمت جمهوری اسلامی در آمده بودند. از سوی دیگر پرچم خواسته های بر حق مردم بلوچ برای آزادی و حق تعیین سرنوشت را برافراشته نگاه داشته و دراین راه جان های شیفته زیادی را تقدیم انقلاب رهائی بخش کارگران و توده های تحت ستم ایران کردند .

در جریان جنبش جاری نیز همه مردم ایران شاهد دلاوری ها و جلوه های درخشانی از مبارزات خلق بلوچ علیه رژیم وابسته به امپریالیسم جمهوری اسلامی و مرتجعین مغلوب نظیر طالبان سلطنت بودند که تاثیرات ارزشمندی بر مبارزات سایر خلقهای تحت ستم ایران نهاد .

بگذارید سخنانم را با قدردانی از مبارزات دلیرانه زنان و مردان بلوچ پایان دهم، زنان و مردان آگاه و رزمنده ای که برای رفع هر گونه ستم اقتصادی، ملی، مذهبی و هرگونه تبعیض و نابرابری مبارزه می کنند و شجاعانه در مقابل هجوم وحشیانه سرکوبگران رژیم ایستادگی می کنند. این دلیران که در ماه های اخیر در تظاهرات ضد رژیم شرکت کردند. شعارهایی می دادند و پوستر هایی به دست می گیرند که نشان دهنده سطح آگاهی بالای آنها است .

درود فراوان به این مبارزین و پایدار باد اتحاد همه خلق های تحت ستم ایران علیه رژیم جمهوری اسلامی و سرمایه دارن خونخوار، با تشکر از شما که به سخنانم گوش دادید.

 

 

گزارشی از مراسم روز جهانی کارگر در وین اتریش
امسال نیز چندین هزار نفر از اهالی وین به مناسبت روز جهانی کارگر به خیابان آمدند تا هم این روز جهانی را پاس دارند و هم اعتراض خود را نسبت به سیاستهای دولت حاکم به خصوص گرانی سرسام آور کالا ها اعلام کنند. تظاهرکنندگان با تکیه بر تورم 50 درصدی خواستار خاتمه سیاست های ضد کارگری دولت شده و به خصوص بر مبارزه با فقر کودکان و بر ضرورت افزایش دستمزد ها تاکید نموده و خواهان مبارزه با گرانی مسکن و همچنین همبستگی در مبارزه با فاشیسم بودند.

همچون همیشه در شهر وین تطاهرات اول ماه مه از دو محل شروع شد. نیروهای سوسیال دمکرات از schwarzenbergplatz حرکت خود را شروع کردند و در Rathaus به پایان رساندند. اما نیرو های چپ اتریشی همراه با فعالین چپ کشورهای دیگر که مقیم وین می باشند، راهپیمایی شان را از اStaatsoper آغازکرده و درRoosveltplatz به آن پایان دادند.

نیرو های سیاسی مختلف در Schmerlingplatz مبادرت به گذاشتن میز کتاب و پخش اعلامیه ها و نشریات خود نمودند. امتیاز این محل این بود که هر دو راهپیمائی از این محل می گذشتند و به همین دلیل همه تظاهرکنندگان در هر دو راهپیمائی موفق می شدند تا میز های کتاب نیرو های سیاسی را دیده و کتابها و نشریاتی که مایل بودند را تهیه کنند.

فعالین چریکهای فدائی خلق ایران میز کتاب بزرگی در Schmerlingplatz گذاشته بودند که جدا از آثار سازمان به زبان فارسی تعداد زیادی از مقالات تشکیلات به زبان آلمانی هم در آن دیده می شد. در طول برگزاری میز کتاب که از ساعت 9 صبح تا یک بعد از ظهر ادامه داشت تعداد زیادی کتاب به فروش رسید و حدود 125 عدد پیام روز جهانی کارگر تشکیلات به زبان آلمانی و حدود 40 عدد از همین پیام به زبان فارسی در بین جمعیت توزیع شد. کلا این میز با استقبال فعالین سیاسی مواجه شد.

از نکات قابل ذکر این حرکت حضور تعدادی سلطنت طلب ضد کارگر در روز جهانی کارگر در آن سوی خیابان و در کنار میز یکی از نیرو های چپ اتریشی بود. سلطنت طلبان چندین بار تلاش کردند با مستمسک بنر "مرگ بر ستمگر، چه شاه باشه، چه رهبر" که در کنار میز کتاب ما قرار داشت با رفقای ما درگیری ایجاد کنند که ما با قاطعیت با آنها برخورد کرده و اجازه چنین درگیری ای را ندادیم. جالب است که آنها شعار می دادند "جاوید شاه" اما زمانی که چپ های اتریشی که سلطنت طلبان نزدیک آنها میز کتاب گذاشته بودند متوجه معنای شعار آنها شدند شروع کردند به زبان آلمانی "مرگ بر شاه " گفتن که این امر حسابی سلطنت طلبان را رسوا نموده و بر بستر برخوردهای تعرضی و چماق کشانه آنها کار داشت به درگیری هم می کشید که البته چنین نشد.

راهپیمائی های روز دوشنبه اول ماه مه، روز جهانی کارگر در مجموع به شکل موفقیت آمیزی در وین اتریش برگزار و خواستهای کارگران چه از طریق بنرها و چه دست نوشته ها و چه شعار های تهیجی فریاد زده شد.
پیروز باد مبارزات طبقه کارگر!
مرگ بر ستمگر چه شاه باشه چه رهبر!
زنده باد انقلاب!

 

جشن شکوهمند اول ماه مه در اسلو نروژ
روز اول ماه مه ، علیرغم هوای بسیار بد و بارانی، نمایندگانی از طرف کلیه مراکز و واحدهای کارگری در نروژ و هواداران آرمانهای طبقه کارگر در میدان کارگر اسلو گرد هم آمدند تا روز جهانی کارگر را پاس دارند. تظاهرکنندگان با در دست داشتن پلاکارد ها و پرچمهای سرخ و پارچه نوشته هایی با مضمون "زنده باد اول ماه مه" و "زنده باد سوسیالیسم" این روز شکوهمند را با شور و هیجان فراوان جشن گرفتند. در نروژ، اول ماه مه، تعطیل رسمی میباشد. بنا به سنت همه ساله، کلیه مراکز کارگری با داشتن گروه موزیک و با یونیفورم و لباس های همسان در رژه اول ماه مه حضور پیدا می‌کنند. مردم در اول ماه مه با آویزان کردن پرچم از پنجره های خانه هایشان این روز را پاس می دارند و شرکت اتوبوسرانی با نصب پرچم در بعضی مسیرها در این روز مسافران را رایگان جابجا می‌کند.

یکی از موارد قابل ذکر و با اهمیت در این مراسم، حضور تعداد بسیار بالایی از مردم نروژ در همه رده های سنی بود که با حمل پلاکارد "اسرائیل را بایکوت کنید!" و با دردست داشتن پرچم فلسطین همراه با چفیه بدور گردن خود که نماد مبارزین خستگی ناپذیر فلسطین است در این راهپیمایی حضور داشتند. اینها در مسیر راهپیمائی همواره بر شعار بایکوت اسرايیل تاکید نموده و دوری از ناتو (پیمان آتلانتیک شمالی) بازوی سرکوبگر جهانی امپریالیسم و صهیونیسم بین المللی را خواستار بودند.

حضور اعتراضی جمعیت اندکی از جوانان سودان در این روز بزرگ در محکوم نمودن جنگ خونین در سودان و در خواست از مردم جهان برای کمک به پایان دادن به این خونریزی نظامیان زنجیر پاره کرده که فقط مردم و زنان و کودکان بیدفاع و در فقر و فلاکت سودان را قربانی قدرت طلبی خود نموده اند علیرغم جمعیت کم شان نمود چشمگیری داشت .

بعد از یکساعت سخنرانی و در پایان با پخش سرود انترناسیونال در تجمع اولیه، جمعیت آغاز به راهپیمایی نمود در مسیر راهپیمایی بیشترین شعارها "زنده باد اول ماه مه" و "زنده باد سوسیالیسم" بود. گروه ها و جمعیت های ایرانی نیز در این مراسم حضور داشتند. ما فعالین چریکهای فدایی خلق با حضور در جشن بزرگ کارگران از آغاز تا پایان مسیر همراه با دیگر تظاهرکنندگان در این رژه جهانی شرکت داشتیم و با حمل پرچم هایی که آرم سازمان بر آن حک شده بود بر مواضع ورادیکال و انقلابی سازمان خود تاکید نمودیم. آرم سازمان مورد توجه خبرنگاران و تماشاچیانی که در مسیر راهپیمائی در پیاده روها تظاهرکنندگان را تشویق میکردند قرار گرفته و از آن عکس تهیه کردند.

یکی از ویژگی های تظاهرات امسال این واقعیت بود که کارگرانی که از اعضای اتحادیه های کارگری بودند (حدود ۲۳.۰۰۰ هزارکارگر) و تعدای شان با شرکت در این راهپیمایی این روز را پاس می داشتند دو هفته قبل یعنی در ۱۷ اوریل، به دلیل دستمزد کم با خواست افزایش دستمزد دست به اعتصاب زدند. این اعتصاب در روز پنجشنبه ۲۰ آوریل با موفقیت و پیروزی کارگران پایان یافت. حال به دنبال این پیروزی این کارگران اتحاد خود را در روز جهانیشان جشن گرفته بودند.

پیروز باد مبارزات بر حق کارگران علیه امپریالیسم و نظام سرمایه داری!
کارگران جهان متحد شوید!
پیروز باد انقلاب!

فعالین چریکهای فدائی خلق ایران در نروژ-اسلو
12 اردیبهشت 1402 برابر با دوم ماه مه 2023