اعلامیه حزب سوسیالیست انقلابی ایران در باره: ٤٤مین سالگرد انقلاب آزدیخواهانه ضد سلطنتی ١٣٥٧ (تجارب ودرسهایی فراموش نشدنی سال ٥٧)

شخصی سازی فونت
  • کوچکتر کوچک متوسط بزرگ بزرگتر
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

سالگرد انقلاب ١٣٥٧، و روز ٢٢ بهمن امسال، به هیچ وجه سالگرد” پیروزی انقلاب اسلامی” نبود و نیست!، واقعیت این است که این واقعه تلخ تاریخ سیاسی ایران سالگرد شکست آن انقلاب توسط ضد انقلاب جمهوری اسلامی به رهبری خمینی جلاد و آدمکش میباشد!،بعداز تحویل دادن ارتش و زندان و بازمانده نهاد مخوف ساواک و دیگر ابزارهای سرکوب به جریان اسلامی، از جانب دولت وقت امریکا و غرب، به منظور به شکست کشاندن همان انقلاب آزادیخواهانه ضد شاهنشاهی در سال٥٧، مسیر شکست آن قیام توسط جریان اسلامی به مراتب هموارتر گردید.

همچنین به دلیل ناآمادگی، وجود توهمات به بخشی از جنبشهای بورژوازی و اسلامی ها، و ضعفهای بزرگ سیاسی و جنبشی ما کارگران و نیروهای چپ و آزادیخواه در آنزمان، ارتجاع اسلامی و دولت کارتر امریکا و همپیمانانش توانستند پروژه خود را به سرآنجام برسانند. از ترس قدرت گیری کارگران و کمونیستها، که بستر اصلی اعتراضات آنزمان را شکل داده بودند، موفق شدند نظام فاسد سرمایه داری جمهوری اسلامی را با اسم دروغین"انقلاب اسلامی"جایگزین نظام سرمایه داری فاسد شاهنشاهی نمایند!
بعداز شکست انقلاب ٥٧، و شروع "پیروزی انقلاب اسلامی"، جامعه ایران با یک نظام جنایتکارتر ومستبد تر دیگر، اینبار در لباس ارتجاع" اسلام"روبرو گردید. شروع یک جنایت تاریخی کم نظیر در به خون کشاندن یک نسل از انقلابیون انقلاب کننده در انقلاب برحق سال ٥٧ ضد شاهنشاهی توسط یک جریان ضد انقلابی اسلامی به رهبری خمینی، و با حمایت دولت جنایتکار وقت امریکا و دیگر کشوهای همپیمان در “گوادلوپ” اتفاق افتاد! و همچنین با همراهی و همکاری "اپوزسیون" مرتجع ملی و اسلامی و حاشیه تر از خود خمینی ، جریان جمهوری ضد انقلابی- اسلامی توانست قدرت را بدست بگیرد!.
بدین ترتیب ما شاهد شکست خونین انقلاب ٥٧، و با این شکست، شاهد “پیروزی” و استقرا یک نظام جانی تمام عیار، تروریست و آدمکش، مخوف، فاسد، قمه کش و مرتجع و یک سیستم به مراتب دزد تر از سیستم استبدادی شاه، به اسم “جمهوری اسلامی” هستیم. جمهوری وحشی اسلامی که چهل و چهار سال تمام است زندگی ٨٥ میلیون انسان را به زندگى در ارتجاعى ترين و وحشيانه ترين نظام اجتماعى و به زندگی در یک جامعه اى مبتنى بر ترس و فقر و نابرابری و دروغ و فساد محکوم کرده است. جامعه ای که در آن کارگر بودن، زن بودن، جوان بودن و آرزوی حداقلی از رفاه و آزادی و برابری به کابوسی تبدیل گردیده است. يک نسل کامل از شهروندان در این لجنزار اسلامی و زندگی جهنی چشم گشوده اند و متاسفانه بخشا به بوی این تعفن عادت کرده اند!.
درد و رنج و مصائب دوران پس از انقلاب ٥٧ در ايران را بايد بپاى مسببين آن، از جمله نظام اسلامی و سرمایه داری افسار گسیخته حاکم نوشت، نه زیر سوال بردن ضرورت آن انقلاب و شرکت کنندگان انقلابی ضد استبداد شاهنشاهی و ضد فساد و شکنجه در آندوره، آنطوری که طرفداران نرسالار شاه شیعه گری و حامیان سیستم شاه و رعیت های آن سیستم هنوز آنرا جار میزنند. اینها رویداد بزرگ و مثبت انقلاب ٥٧ را روز “سیاه” مینامند، چرا که نظام سلطنتی سیاه خودشان بدست پرتوان کارگران و توده مبارز ایران در آنزمان سرنگون گردید. نباید هرگز اجازه داد این خیل مفتخور و ارتجاعی ستمگر و شونیست تحت هیچ عنوان فریبکارانه دیگری به قدرت راه پیدا کنند! هیچ جامعه ی سالم و شرافتمندی، همانطوری که سیستم اسلامی را تحمل نکرده و نمیکند. نظام نرسالاری و ستمگران شونیست شاهنشاهی و پهلوی را نیز هرگز نخواهد پذیرفت! ما حق داشتیم علیه رژيم سلطنت و تبعيض و نابرابرى و سرکوب و تحقيرها و نبود آزادی و علیه “شاه سایه خدا است” قیام کنیم!، ما حق داشتیم درآخر قرن بيستم انسان باشیم، رعیت نباشیم و “شاه” نخواهیم، حق داشتیم ساواک و شکنجه گر و شکنجه گاه نخواهیم. حق داشتیم در برابر ارتش مزدوری که با اولين اعتراض کشتارمان کرد حتی دست به اسلحه ببریم. همانطوری که بعداز شکست مان در قیام ٥٧ همه این حقها برای خود را مشروع دانسته و علیه کلیه این نظام جنون آمیز و قاتل اسلامی نیز به پا خواسته ایم، و سرنگونش خواهیم کرد!
هنگامى که ناتوانى و زوال رژيم شاه مسجل شد، هنگامی که خطر اعتصاب کارگران و قدرت چپ آندوره را در بیخ گوششان حس کردند و “صدای انقلاب” را شنیدند، بورژوازی ایران و غرب میبایست “آلترناتیو” درست کنند. اینکه گویا زمینهای اجتماعی مذهبی عامل شکل دادن به جریان خمینی بود یک هذیان گویی بیش نیست! جریان خمینی با همان سطح از زمینه ی” اجتماعی” بسیار حاشیه ای که خود شاه و سنت شیعه گریش در مساجد درست کرده بود بهانه ی کردند برای شکل دادن به یک آلترناتیو بورژوایی کاملا ضد کارگری، ضد کمونیستی و ضد انقلابی. مناسبترین آلترناتیویی بود برای انتقام گیری از انقلاب کنندگان ٥٧ و سرکوب هر پدیده ای که مفهموم و زمینه اقدام انقلابی را شکل می دهد.
بدینترتیب خمینی شد چنین آلترناتیوی برای سرکوب آن انقلاب تحت پوشش “انقلاب اسلامی”! دقیقا همان اتفاقاتی که امروز دارند چهرهای ضد انقلابی تر از سران خود جمهوری اسلامی ، مانند رضا پهلوی و دیگر نیروهای راست و سلطنت طلب و "جمهوری خواه" را با صف کردن در کنار وزارت خارجه امریکا و فرانسه و غیره دارند بطور مضحکی همان تاریخ را تکرار میکنند و اسمشان هم اپوزسیون جمهوری اسلامی است، همانطوری که گویا خمینی هم اپوزسیون شاه بود!
همه امکانات اقتصادى و سياسى و تبليغاتى بورژوائی در یک پروسه ٢-٣- ساله قبل و بعد از بهمن ٥٧ براى به قدرت رساندن اين رژيم و سر پا نگاهداشتنش اختصاد داده شد و بسیج شدند. آن جهان دمکراسی که امروزها در باب کشتار دهه شصت “دیپلماسی بازی وکار حقوق بشری میکنند”، بیشرمانه همه در مقابل کشتار دستجمعی و نابود کردن دها هزار انسان مبارزه انقلاب کننده سال ٥٧ کر و لال و فاقد برخوداری از یک جو شرف بودند! چرا که می بایست انقلاب کنندگان آندوره به اسم خود “انقلاب” به خاک و خون کشیده شوند و هیچ نیروی بهتر از جریان خمینی نمیتوانست این ماموریت خونین و جنایتکارانه را در آن دوره تاریخی به سر آنجام برساند. انقلاب ٥٧ مثل اکثر انقلابات مترقی دیگر، نهايتا با سرکوبى بسيار خونين به شکست کشيده شد. فاصله ٢٢ بهمن ٥٧ تا ٣٠ خرداد ٦٠ آن فرصتى بود که اسلام و حرکت اسلامى توانست پروسه شکست انقلاب و تحویل گرفتن نهادهای سرکوب بازمانده شاه با کمترین آسیب را تحویل بگیرند و اینبار به اسم انقلاب اسلامی هر چیزی که بوی از انقلاب و انقلابی میداد از سر راه برداشته میشد و جنایات هولناکی که شاه در به انجام رساندن آن عاجز مانده بود در ابعاد به مراتب هولناکتری به سر آنجام برسانند. و همین کار را کردند!خمینی و دارودسته جنایتکارش توانستند جنایت هیتلر آلمان نازی را در ایران ودر شکل دیگری تکرار و اعمال کنند.
حزب سوسیالیست انقلابی ایران از طبقه کارگر و زحمتکشان جامعه، از زنان و دانشجویان، از فرهنگیان و جوانان، از سالمندان و از هر کسی که برای خود حرمت و ارزشی قائل است اکیدا میخواهد با هیچ بهانه و تحت ‌هیچ فشاری در نمایش جنایتکارانه “سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران” این رژیم فاشیست شرکت نکنند. این صف، صف قاتلین و عوافریبان دزد و فاسد، صف آدمکشان و مرتجعین، و صف نظامی است که تک تک سران و مقاماتش باید به دلیل کشتار گسترده مبارزین و به دلیل جنایت بیوقفه علیه کارگران، زنان، جوانان و مردم آزادیخواه، بازداشت ، زندان و محاکمه شوند، و باید به شدیدترین شکل ممکن مجازات گردند!
جمهوری اسلامی را باید سرنگون کرد! و راه سرنگونی آن اتحاد طبقاتی کارگران و زحمتکشان ، حمایت همه مبارزین و مردم در مراکز کار و شهرهای کلان از آنان، و تنها راه پیروزی ما نیز تحقق نظام شورایی و سوسیالیستی در ایران پس از سرنگونی جمهوری اسلامی است! تمام آلترناتیوهای دیگر بدون تردید تکرار شکست تجربه انقلاب ٥٧ و از آن پر هزینه تر خواهد بود.نباید!
کارگران، آزادیخواهان!
صف آزادیخواهانه و انسانیت خود را از صف دشمنان خود و از صف جنایتکاران ضد آزادی و ضد انسانی نظام جمهوری اسلامی در روز ٢٢ بهمن و در همه مناسک مربوط به جمهوری جنایتکار اسلامی جدا کنید!. اجازه ندهید از شما و فرزندانتان به نفع خود بهره برداری نمایند، باید متحدانه مشت محکمی به دهن این نظام کثیف و ضد انسانی و قاتل کوبید! ودر راهپیمائی و مراسم‌هایش شرکت ننمود!
کلیه سران جمهوری اسلامی به جرم ‌کشتار صدها انسان مبارزه در ٤-٥ ماه اخیر، و به جرم تجاوز، شکنجه و اعدام باید محاکمه و مجازات گردند. ‌همه بازداشت شدگان دوره اخیر و کلیه زندانیان سیاسی باید فوری آزاد گردند!

زنده باد انقلاب آزادیخواهانه سال ١٣٥٧، ننگ و نفرت بر “ سالگرد انقلاب اسلامی”!
مرگ بر ستمگر، چه شاه باشد( نظام پادشاهی و سلطنتی) چه رهبر( نظام جمهوری اسلامی) !
زنده باد آزدی، برابری، حکومت شورایی!
زنده باد سوسیالیسم!
حزب سوسیالیست انقلابی ایران
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
١٨ بهمن ١٤٠١
٧فوریه ٢٠٢٣