هفته گذشته اعتصاب و اعتراض کارگری در سه کارخانه فولاد در ایران از چند لحاظ بطور ویژه قابل توجه بود. در معرفی کوتاه از موقعیت هر یک، پایگاه خبری کارگر ایرانی "ایونا" در انعکاس خبر توقف هفت روزه در تولید فولاد سیادن، در کیلومتر هفت جاده تاکستان ...
از بلاتکلیفی ۲۸۰ کارگر کارخانه خبر داد که گویای قرار داد موقت شامل همه کارگران بود و از ظهر روز دوشنبه ۳۱ شهریور بدلیل قطع برق و گاز تولید تماما متوقف گردید. تا بحال چند بار تجمع و اعتراض در محوطه کارخانه طی دو ماه گذشته به نتیجه مشخصی منجر نشده است. حقوق کارگران در شهریور و مرداد پرداخت نشده؛ مدیریت در انتظار تسهیلات و هیچ مسئولی در شهر ابهر جوابگو نیست.
بنا به اطلاعات کارگران کارخانه دارای بدهی های سنگین معوقه به نهادهای دولتی و خصوصی از جمله بدهی ۶۰ میلیارد به اداره برق است که در مورد اخیر کار به تعطیلی کارخانه کشیده است.
خبر دیگر ״ایونا״ گویای تعطیلی کارخانه فولاد صدر در لرستان دارد که در پی بلاتکلیفی در مالک کارخانه، همچنان ۱۸۰ کارگر کارخانه بیکار و بلاتکلیف هستند. بنا به خبر دومین مزایده نیز موفق به جذب خریدار مناسب نشد. کارگران بیکار شده کارخانه امیدوارند که شاید بزودی فولاد صدر به سرمایه خصوصی با اهلیت لازم واگذار گردد.
بنا به خبر دیگری از ״ایونا״ روز دوشنبه هفتم مهرماه کارگران گروه ملی فولاد در اهواز در اعتراض به بی توجهی به مطالبات خود مقابل استانداری خوزستان تجمع کردند و سپس به سوی فرمانداری اهواز دست به راه پیمایی زدند. این کارگران به عدم پرداخت حقوق ماه مرداد و شهریور ماه و همچنین قطع اضافه کاری و پاداش و مزایای کارکنان و همچنین کاهش تولید معترض هستند.
سه کارخانه تولیدی فولاد در مخمصه مشکلات مشابه هر یک با بدهی سنگین در پرداخت عوارض به ادارات و معوقه چند ماهه در حقوق کارگران به تعطیلی منجر گردید. کش و قوس تعطیلی این مراکز تولیدی یک حکایت سیاه و مصیبت بار تا سالهای سال دست از سر این کارگران بر نمیدارد. یک تابلوی پوسیده و زنگ زده و لیست کارگرانی که پس از سالها همچنان طلب دستمزد را یدک میکشند همچنان برای مدیریت وقت کارخانه منبع سود و پول باد آورده است. معلوم نیست از طول و دراز این حکایت چه چیز عاید مقامات محلی میشود که پرونده در پی ۸ سال خیال خاتمه ندارد.
در هر حال جنبه خبری این رویداد که آنرا خوراک صفحات خبرگزاریها میسازد در سالها سرگردانی مردمان کارگر و طلب آنها نیست. چرا که در آن مملکت دزدی از جیب کارگر جرم نیست، مستوجب عقوبتی نیست و در حیطه وظایف پلیس نمیگنجد. قرار نیست کک کسی از مقامات از مندرجات صفحه اخبار کارگری جراید از مراجعه و تجمع مکرر چند ساله چند صد نفر کارگر و جواب سربالا به آنها مادام که بی سر و صدا در مرز مقرر، در پیاده رو و بدون مزاحمت؛ بگزد. کمتر کسی لازم میداند از وضعیت بیمه بیکاری یا بیمه درمانی فولادی ها سر در آورد، سر و کار با همدستی مافیا مسلک وزارت کار و کارفرما ناگفته تکلیف روشن است. تازه اینجا بحث بر سر فولادی های استخواندار طبقه کارگر در مرکز شهرهای پر جمعیت است و نه معدنچیان تبعیدی در ناکجا آباد دور افتاده که دستشان به یقه کسی از مقامات نمیرسد.
البته وضعیت مبارزاتی کارگران فولادی سوابق درخشانی از ستیزه جویی و رادیکالیسم را نیز با خود داشته است. از همینجاست که جای خالی یک تشکل سراسری و الگوی اتحاد و همبستگی طبقاتی در این صنعت بیش از هر جای و هر رشته تولیدی دیگر سنگینی میکند.
امروز نام فولاد در آستانه دور تازه ای از کشمکش های کارگری بر سر زبانها میافتد جمهوری اسلامی با تهدیدهای تازه از بحران تولید و بیکاری و تعرض به دستمزدها دست و پنجه نرم میکند. پرونده و تکلیف کارگران فولاد این بار در پیوند مستقیم و با همسرنوشتی با سایر صنایع کلیدی میتواند راه به پیروزی های غیر قابل انتظار باز کند.