محمد قراگوزلو: تجدید آرایش طبقاتی یا "مضحکه"؟

شخصی سازی فونت
  • کوچکتر کوچک متوسط بزرگ بزرگتر
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

در این که "انتخابات" تحت حاکمیت ج الف با موازین متعارف و معروف دموکراسی بورژوایی سازگاری ندارد، کمترین تردیدی نیست. مضاف به اینکه از درون همین دموکراسی های بورژوایی و مثلا "متعارف" امثال تاچر و ریگان و بوش و ترامپ و سارکوزی و اولاند و مکرون و مشابه در آمده. با این همه آنچه در بعد از جنبش مشروطه خواهی در سپهر سیاسی کشور گذشته است، جز در یک برهه ی کوتاه ( عروج مصدق ) هرگز کمترین شباهتی با همین دموکراسی های بورژوایی نداشته.

روندی که تا کنون نیز ادامه دارد و فقط صورتمندی های آن تغییر کرده است. از یک منظر ما به نوعی در این انتخابات ها با "تغییر سیاستمداران" به جای "تغییر سیاست ها"ی ساختاری مواجه بوده ایم. اما مگر در فرانسه ی دموکراتیک جایگزینی اولاند "سوسیالیست" با سارکوزی راست میانه ساختارها را تغییر داد؟ حتا سیریزا به عنوان یک جریان چپ در یونان و پیش از آنها پاپاندرئو و البته زاپاترو در اسپانیا به همان سیاست های نئولیبرالی نهادهای برتون وودز عمل کردند.
غالب چپ ایران "انتخابات" ج الف را "مضحکه" خوانده. واژه یی که فی المثل برای انتخابات فرانسه و ایتالیا و یونان به کار نمی بندد. تنها به این دلیل که در این کشورها احزاب سیاسی آزاد هستند. اما چنانکه به اشاره گفتم نتیجه یک سان است. برای چپ سوسیالیست تنها راه تغییر وضع موجود انقلاب سوسیالیستی است.
اما نکته دیگر اینکه من برای تبیین شکل بندی انتخابات ج الف ترم : Selectocracy را ساخته ام و تفاوت آن با : Democracy را در مقاله یی انگلیسی شرح داده ام.
اما از اینها که بگذریم به نظر می رسد ما به جای " مضحکه" در برابر یک "تجدید آرایش طبقاتی"
بسیار جدی از سوی طبقه ی حاکم قرار گرفته ایم. این تجدید آرایش به هیچ عنوان سیرک یا جوک یا مضحکه نیست که با شنیدن نتایج اش و یا مثلا روند رد صلاحیت هایش و شعارهای نامزدان اش یک دل سیر خندید. مضحکه برای خندیدن است اما آن چه قرار است اتفاق بیفتد برعکس سخت خونین خواهد بود.
طرح این نکته به این مفهوم نیست که مثلا " انتخاب" خاتمی و یا روحانی و یا شرکت امثال تاجزاده می توانست حامل تغییرات مثبت به نفع زحمتکشان باشد. به هیچ وجه. بر عکس کسانی که از حضور رئیسی و گزینش محتوم او عزا گرفته اند و قبلا فقط به عضویت پورمحمدی در دولت نخست روحانی اعتراض داشتند و علی ربیعی را نادیده می گرفتند چنین توهمی دارند.
بورژوازی ایران به پایان دوره یی رسیده که من آن را خاتمه جمهوری دوم و آغاز جمهوری سوم می خوانم. این دوره جدید باید به مقتضیات منطقه یی و بین المللی جدید و یک روند انباشت سرمایه متناسب با این تحولات پاسخ مقتضی بدهد. درست مانند گزینش روحانی که هدف اش برجام بود و درواقع به دنبال رفع یا تعلیق تحریم ها و در عین حال حفظ پروژه ی هسته یی بود! برای تحقق این ساز و کار حسن روحانی با تجربه ی حضور بیست ساله در راس شورای امنیت ملی و مذاکره با غرب و دوستی صمیمانه با لابی های آمریکایی از طریق ظریف بهترین عنصر بود. آن دوران تمام شده است و ج الف نمی تواند با دوگانه ی " میدان / دیپلوماسی" ادامه دهد. پوتین به تهران بیاید و مستقیم به دفتر رهبر برود یا بشار به دعوت سلیمانی و بدون اطلاع وزارت خارجه به تهران بیاید و ظریف دماغ اش را کچ و قهر کند. دوران جدیدی آغاز شده. رئیسی همان فردی است که می تواند در مقام رئیس دولت به ضرورت های دوران جدید بدون تقابل "میدان/ دیپلوماسی" پاسخ دهد و در تعیین رهبری آینده نقش مستقیم ایفا کند. اینها "مضحکه" نیست، خیلی هم جدی است. چسببدن به صورتمندی انتخابات سیزدهم و تکرار ملال آور واژه انتصابات ساده کردن یک مساله پیچیده در بالاست که در عین حال به سرنوشت پائین نیز گره خورده است.
تغییر ریل و صورت تدقیق شده ی آن یعنی "تجدید آرایش طبقاتی" حامل پیام های بسیار مهمی است که اگر به درست تبیین نشود و با واژه ی "مضحکه" از کنار آن عبور شود پیامدهای خطرناکی خواهد داشت. درست مانند ماه های منتهی به ۳۰ خرداد ۱۳۶۰.
ما در سطح جهانی، منطقه ( با تثبیت اسد و خروج تدریجی آمریکا از افغانستان و تحولات عراق و....) و داخل با تحولات جدیدی مواجه هستیم (سرآغاز این تحولات قرار داده ۲۵ سالِ با چین است) که من آن را در قالب "تقسیم جدید امپریالیستی جهان" و آغاز دور جدیدی از "انباشت سرمایه" به منظور تقابل با بحران های چندگانه ی فرارو تبیین می کنم و اگر فرصتی دست داد و حال و حوصله اش را داشتم نکات مورد نظرم را فرموله تر بیان خواهم کرد.
محمد قراگوزلو
هشتم خرداد ۱۴۰۰