عباس گویا: انتخاب یا انقلاب؟

شخصی سازی فونت
  • کوچکتر کوچک متوسط بزرگ بزرگتر
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

پروژه انتخابات ریاست جمهوری اسلامی علیرغم اسم بی مسمایش هر بار قادر است جامعه، از توده مردم گرفته تا فعالین سیاسی، از راست تا چپ جامعه، از حامیان ج ا تا سرنگون طلبان را به عکس العمل وادارد. حتی آنجا که “شرکت نمیکنم” را جار میزنیم هنوز به نفی اتوریته جمهوری اسلامی نرسیده ایم بلکه ضمن پذیرش اتوریته، اعلام سرکشی کرده ایم. پس اتفاقی که در حال نضج است مستقل از خواست توده مردم و اپوزیسیون جمهوری اسلامی آنقدر پر زور هست که سکوت شکن باشد.

اینکه صندوق رای حتی در پایدارترین و استوارترین دمکراسی ها نمیتواند عامل تغییر سیستم حکومتی (فرماسیون اقتصادی و سیاسی) باشد که هیچ، حتی نمیتواند تضمینی برای تثبیت امکانات رفاهی در چارچوب اقتصاد سرمایه داری باشد، برای ما کمونیستها اظهر من الشمس است. پس چرا مضحکه ریاست جمهوری اسلامی –که با هیچ معیاری نمیتواند انتخابات نامیده شودׅ– چنین قدرتمند پا بمیدان میگذارد که حتی چپ ترین بخش اپوزیسیون را نیز به عکس العمل وامیدارد؟ جواب این سوال را نمیتوان در ایران یافت.

همین چند ماه پیش در آمریکا انتخاباتی برگزار شد که تمام دنیا، نه تنها طبقه حاکم که تمام نیروهای سیاسی چپ و راست در اقصی نقاط جهان، را به عکس العمل واداشت. غوغای “چپ رادیکال” در یونان، پنج سال پیش، خود را با محوریت صندوق رای مجلس متجلی کرد. جنبش اشغال وال استریت بخاطر نداشتن آلترناتیوی برای “انتخابات” که نتیجه عدم تمایلش در دخالت در قدرت سیاسی بود، ریشه نگرفت، تداوم نیافت و بسرعت سرکوب شد. دو سال پیش از آن در سال ٢٠٠٩ ایران حداقل در ظاهر امر شاهد اعتراض به نتیجه “انتخابات” بود. شرکت در انتخابات چه در اتریش و برزیل و یونان که اجباری است ولی عملا اهرمهای اجبار بکار گرفته نمیشود و چه در جمهوری اسلامی که بظاهر آزاد است اما عملا اهرمهای شرکت اجباری بکار برده میشوند، ظاهرا اهرم تغییر رژیم اند. نتیجه بهار عربی، وقتی مانند سوریه و لیبی و یمن دیوانه وار سلاخی نشد، در تونس و مصر به برگزاری انتخابات مجلس و ریاست جمهوری ترجمه شد. حتی قصابی مانند بشاراسد (با حمایت ایران و روسیه) چنان به تقدس انتخابات در نزد حاکمان و محکومین مطمئن است که وعده انتخابات را معادل توجیه کشتار صدها هزار نفره اش میداند.

علت اینکه هر اوباش حاکمی، هر جنایتکار تکیه بر قدرت سیاسی میداند که میتواند هر مضحکه ای را با برچسب انتخابات به یک واقعه مقدس تبدیل کند، تمکین توده مردم به تغییر حکومت از کانال صندوق رای است. علاوه بر این قاعده کلی، از آنجا که جمهوری اسلامی هیچگاه نتوانسته است حاکمیتش را تثبیت کند، “انتخابات” تنها یکی دیگر از اشکال مختلف سرکوب در جمهوری اسلامی است. ج ا هم اسلحه، زندان، شکنجه و اعدام را برای سرکوب مخالفینش بکار میبرد و هم بدلیل عدم ثبات، تصویر دروغینی از حمایت “مردم” (درقالبهای مختلفی از قبیل برگزاری روتین مراسم نماز جمعه، تجمعات مختلف در بزرگداشتهای متفاوتش و معرکه های انتخاباتش) را بعنوان ابزار نرم ارعاب علیه مخالفین از جمله علیه توده زحمتکش، بکار میبرد.

خوشبختانه، در چند سال گذشته برای همه روشن شده است که تنها با پا به میدان گذاشتن جنبش کارگری میتوان جمهوری اسلامی را بنفع توده زحمتکش از صحن تاریخ جارو کرد. از سوی دیگر بنظر میاید ابزار انتخابات جمهوری اسلامی حتی در شیادانه ترین شکل مهندسی شده آن از کار افتاده باشد، تحریم عمومی خیمه شب بازی جاری بر این امر دلالت دارد. حال اگر جنبش کارگری فعلانه پرچم اداره شورائی را بلند نگه دارد، میدان عملش صندوق رای و انتخابات نخواهد بود. این اما انتخاب جنبش کارگری است، آیا جنبش کارگری به ناکارا کردن ابزار سرکوب انتخابات بسنده میکند یا با برافراشتن پرچم حکومت شورائی نه تنها مضحکه انتخابات را روی سر برگزارکنندگانش خراب که راه انقلاب را هموار میکند؟