76 منتخب سایت

سقوط از اوج عزت به حضیض ذلت

جدال دیدگاه‌ها

حمید تقوائی اخیرا مطلبی نوشته است با عنوان: “در نقد مارکسیسم مکتبی” که در پایان توضیح داده است: ” این نوشته بر مبنای بحث در یک سمینار درون‌ حزبی تدوین شده است“.

با اینحال به نظر میرسد که جلسه “سمینار” نبوده است، چرا که کوچکترین اشاره ای به بحث دیگران و انتقادات “احتمالی” به بحث او نشده است. از این نکته میگذرم و بنابراین، نوشته را چون یک “منولوگ” در نظر میگیرم.

ظاهر قضیه این است که حمید تقوائی دارد “مارکسیسم مکتبی” را نقد میکند. نگاهی اجمالی به “محور”های این سخنرانی خیلی روشن نشان میدهد که حمید تقوائی رویکردهای مارژینال و حاشیه ای را که او دستکم در ۲۷ سال پیش نمایندگی میکرد تا آن شیوه های بیست سال قبل تر از سال ۱۹۹۸ را چون یک کانال نارضایتی علیه سیاستهای جاری حزب کمونیست کارگری باز کند، اکنون در راس حزب موجود به ریاست خود، تماما تثبیت کرده است.  به فایل ضمیمه مراجعه کنید و خود به قضاوت بنشینید.

در دوران پسا فروپاشی بلوک شوروی، خیلی ها بسیار فکر شده تر، “تئوریک” تر، عمیقتر و منسجم تر بنیانهای این متدولوژی در گفتمان “تکثرگرائی”  را به بازار آوردند. “مهرداد درویش پور” در نوشته خود: “چپ پس از مارکسیسم”،  قبل از حمید تقوائی بی پرده تر  جوهر رویکرد او را در سمینار کذائی، بحث و “پیش بینی” کرده است. به این معنی حمید تقوائی در دنیای واقع، اعلام کرده است که محفل تحت سیطره ایشان، خط امثال درویش پور ، پلاتفرم مارکسیسم علنی در ایران و کل طیف شبه آکادمیک “کمونیست سابقی” ها در غرب را نمایندگی میکنند. از این “عاقبت بخیری” میگذرم.

تفاوت این است که با تحولاتی که پس از مرگ منصور حکمت  بر سر سرنوشت تحزب کمونیسم کارگری آمد، فضا برای میداندار شدن آن گرایشات که هیچکاره مبانی کمونیسم کارگری بودند و همواره در حاشیه، فراهم شد. دلچرکینی ها از مبانی کمونیسم کارگری و “سکوت” معنی دار حاملان و مدافعان منشویسم درون حزب کمونیست کارگری به درازای تاریخ طرح شدن آن مباحث از دوران حزب کمونیست ایران، مدام در پی فرصتی برای ترکاندن بود. (جهت اطلاع خوانندگان اولین سمینار مبانی کمونیسم کارگری مستقیما و راسا توسط منصور حکمت در دوران “حزب کمونیست ایران”– در اسفند ١٣۶٧ – مارس ١٩٨٩- برگزار شد.)

این فرصت با دوخرداد و تعرض ناکام “شورشیان” آوریل ۱۹۹۹، فراهم شد، اما به دلیل قاطعیت منصور حکمت و همراهی برخی کادرها، به “جنبش استعفا” از کمونیسم کارگری منجر شد. منصور حکمت در آخرین نشست دفتر سیاسی- ۷ و ۸ ژوئیه ۲۰۰۱ – در باره ظرفیت کمیته مرکزی برای تقابل با منشویسم دوخردادی چنین میگوید:

[قضیه “مستعفیون( آوریل سال ۱۹۹۹) که پیش آمد، اگر من نبودم حزب به معنی واقعی همان موقع از بین میرفت. چنان گیجی در کار تشکیلات بوجود می آمد که هیچکس نمیتوانست آنرا جمع و جور کند. غیر از ابهت منصور حکمت کس دیگری نبود که به آن پنج نفر بگوید شما کمونیست کارگری نیستید، اگر من نبودم هیچکس نبود که به آنها بگوید شما نه کمونیست کارگری که اکونومیست کارگری هستید!  من گفتم به نوشته های من دست نزنید، از من نقل قول نکنید. ساکت شدند. اگر نه به اسم کمونیسم کارگری رفته بودند. اگر من نبودم میگفتند اکونومیسم همان کمونیسم کارگری است. سیاست را واگذار میکنیم به خاتمی و ما هم اکونومیست هستیم. این تعریف اکونومیسم شان بود که ابتدا سعی کردند به نام کمونیسم کارگری قالب کنند. به نظر من هیچکس نبود که از عهد ه شان بر بیاید. بالای حزب “پانیک” کرد.]

جهت اطلاع خوانندگان من لینک به این فایل را نیز ضمیمه کرده ام. اکنون باید با تاکید بیشتری گفت که حمید تقوائی حق ندارد در مداحی شاهنامه و سفره هفت سین، از منصور حکمت نقل قول بیاورد. اینجا نه صرفا یک دوروئی سیاسی که تمسخر و ریشخند کمونیسم کارگری در پیشگاه ناسیونالیسم ایرانی و بورژوازی بین المللی است.

اکنون دیگر ساده است که ببینیم چگونه حمید تقوائی در بازشناسی خود و حزب تحت نام کمونیست کارگری، نه فقط یک منشویک خجول و بی جربزه، که چون یک ناسیونالیست ایرانی تمام عیار و متعرض و طلبکار، ظاهر شده است. دقت کنید که کسی که در این وانفسا لقب “دبیر” حزب کمونیست کارگری را یدک میکشد، چگونه در وصف “شاهنامه” و سفره “هفت سین”، مبانی کمونیسم کارگری را در زیر مجموعه توسری خورده “گفتمان” تکثرگرائی، به تصویر کشیده است. راست پرو اسرائیلی، پرو ناسیونالیسم شاهنامه ای و سفره هفت سین در سطر به سطر آن “سمینار” مالامال از خفت و کینه نسبت به کمونیسم کارگری، که او به خیال خود خواسته است عدم صراحت و دوروئی سیاسی را با عنوان “مارکسیسم مکتبی” پنهان کند، واقعا نفرت آور است. چنین فرموده است:

“بگذارید تجربه‌ای را نقل کنم. خانواده ما در نوروز هر سال سفره هفت‌سین پهن می‌کند. معمولاً کنار سبزه و سنبل و غیره کتاب حافظ را هم می‌گذاریم. دو سال قبل میترا همسرم عکسی از سفره هفت‌سین را در مدیای اجتماعی پست کرد. “

بقیه ستایش ها از بورژوازی غرب، توجیه جنایت اسرائیل، وصف و رسای شاهنامه و … را خود در نوشته ایشان، بخوانید و قضاوت کنید.

فقط میتوانم در برابر این سقوط  پر “افتخار” به راست، به شمائی که باید بجای اینکه سرتان را پائین بگیرد، اما به این حضیض ذلت و خواری مفتخر هم هستید، به شمائی که در باتلاق راست ناسیونالیسم ایرانی، عمارت با شکوه کمونیسم کارگری را به یک جگرکی غیر بهداشتی و “غیر قانونی” تنزل داده اید، بگویم: احساس میکنم که خانه مادری و پدری ام، توسط یک مشت بی رگ و ریشه، یک عده رهگذر تاریخ و همواره در حاشیه کمونیسم کارگری، به یک عشرتکده تبدیل شده است.

-------

لینک به بحث منصور حکمت در پلنوم نهم حزب کمونیست کارگری 

لینک به سخنان منصور حکمت در آخرین نشست او با دفتر سیاسی حزب کمونیست کارگری ایران: لینک اول - لینک دوم