نشریات
كودكان اين نسل؛ يتيمترين بچههاي تاريخاند
نگاهي به وضعيت بازيهاي كودكان در ايران: ٩٨ درصد وسايل سرگرمي كودكان ايراني از كشورهاي خارجي به خصوص چين وارد ميشود. از ويژگيهاي مهم اين اقلام؛ دنيايي از رنگ و نور، تكنولوژي، تنوع، كاربردي بودن و مقاومت آنهاست كه نمونههاي ايراني فاقد اين ويژگيها هستند. ايلنا: بازار اسباببازيها و سرگرميهاي كودكانه آمار نگرانكنندهاي براي برنامهريزان و مديران فرهنگي كشور ارايه ميدهند: آمار نشان ميدهد كه 98 درصد وسايل سرگرمي كودكان ايراني از كشورهاي خارجي وارد ميشود. از ويژگيهاي مهم اقلام سرگرمكننده خارجي؛ دنيايي از رنگ و نور، تكنولوژي، تنوع، كاربردي بودن و مقاومت آنهاست.
كودكان ديروز ايرانزمين اگر برخوردار از دنياي رنگارنگ اسباببازي و كامپيوتر نبودند، در دل طبيعت و كوچهباغها و زير كرسي با قصههاي مادربزرگها زندگي كرده بودند و امروزيها تنها نشانههاي دنياي متمدن و غربزده را ناآگانه دنبال ميكنند!
اين روزها بچههاي ايران از دل باغها و حياطهاي خانههاي قديمي، در ميان مشتي سيم و نور و چهار ديواري خانه اسير شده، در جامعهاي زندگي ميكنند كه از يكسو امكان ابتكار عمل و آموزش كاربردي زندگي را از دست دادهاند و ازسوي ديگر از همين سن با يك اتهام بزرگ يا بهعبارتي؛ گناهناكرده؛ خود را از لابلاي روزها و ساعتها بالا ميكشند: فرزندسالاري! غافل از اينكه كودكان امروز اين سرزمين، اسير فشارهاي جامعه؛ هم به سياست سرك ميكشند، هم به اقتصاد، هم به فرهنگ و هم به مشكلات روحي و رواني خانوادههاي ايراني. مدرنيتهي ناكام ايراني آنها را از كنار حوض ماهيها دور كرده به پاركينگها و آپارتمانها رانده است.
مقصر اصلي كيست؟!
بعضي بر اين باورند كه اين مصيبت؛ از پيامدهاي پيشرفت دنياي تمدن است اما همينها غافلند از اينكه اين كودكان، فرزندان اسطورههاي رستم و سهراب و سيمرغ و افسانههاي شاه و پري و بزهاي زنگوله بهپا و ديوهاي شاخدارند بيآنكه امروز آنها را به ياد داشته باشند.
ميتوان تصور كرد كه دوري كودكان از دنياي پراميد و مهربان گذشته؛ و اسارت آنها در ديوارهاي آجري و سخت؛ چه حاصلي در حافظهي تاريخي ايران فردا خواهد داشت.
علي مهري(مدير نشر آواي باران)، ازجمله توليدنندگان داخلي وسايل سرگرمي و بازيهاي كودكانه است. او كه سابقا معلم بوده، 20 سال پيش از اين كار دست كشيده و مشغول فعاليت در حوزه بازيهاي فكري كودكان شده و درحال حاضر پژوهشگر حوزه اسباببازي و بازي فكري است.
او در اين رابطه به خبرنگار ايلنا گفت: اگر در بازار اسباببازيها بچرخيم؛ خواهيم ديد كه بازار ما در محاصرهي كالاهاي چيني است. اگر من؛ به شخصه؛ در كار تهيه و توليد بازيها و سرگميها هستم و تلاش ميكنم از نفوذ اين كالاها در كشور بكاهم و نمونههايي را براي بچههاي ايراني در ايران توليد كنم، اما برد با محصولي است كه اتاقهاي كودكان ايراني را اشغال كرده است.
او از برگزاري نمايشگاه بازيهاي فكري كودكان در مشهد خبر داد و گفت: درحال حاضر در مشهد يك نمايشگاه برپا كردهام كه 350 متر فضا دارد و از كودك يك ساله تا پدربزرگها از آن لذت ميبرند، شهردار مشهد نيز از اين نمايشگاه ديدن كرده و براي برگزاري دائمي آن؛ علاقه نشان داده است. تلاش كردهام همه نيازهاي كودكان را در حوزههاي مختلف و از همهجا در اين نمايشگاه جمعآوري كنم.
علي مهري علاقهمند است اين نمايشگاه را در چهار نقطه شهر به طور دائمي برگزار كند ولي از هزينههاي بالاي آن گلهمند است. زمان اين نمايشگاه تا 24 بهمن است كه شايد به تقاضاي مسوولان براي مدتي هم تمديد شود.
او در پاسخ به اين سوال كه چرا نمايشگاه در تهران برپا نشده، گفت: با شهردار تهران در اين رابطه بسيار مذاكره كردم. از آنها خواستم در يك پارك به من فضا بدهند اگر استقبال شد؛ فضاهاي بيشتري بگيرم ولي ظاهرا مسوولان درگيريهاي ديگري دارند كه فرصتي را درميان آنها براي كودكان نميتوان جست. حالآنكه براي برپايي نمايشگاه؛ نه تقاضاي وام داشتم و نه كمكي اما كسي حاضر نشد براي سلامت كودكان با من همكاري كند.
وي كه براي شركت در غرفه سرگرميهاي نمايشگاه تخصصي كتاب كودك و نوجوان خيلي دير دعوت شده، خاطرنشان كرد: براي حضور در غرفه سرگرميهاي نمايشگاه دو روز قبل از افتتاحيه به من خبر داده شد. من هم براي استفاده از فضايي كه بايد بابت آن پول پرداخت ميكردم؛ فرصت كافي نداشتم.
علي مهري از بيتوجهي مديران فرهنگي جامعه به كودكان به شدت انتقاد دارد؛ معتقد است: كودكان اين نسل؛ يتيمترين بچههاي تاريخاند. با نگاه غلطي كه مسوولان به آنها دارند؛ بچههاي امروز و فرداي ايران درميان چرخ دندههاي تاريخ له ميشوند.
او با اشاره به زندگي گذشته كودكان ايران، گفت: 30 سال پيش زندگي شكل ديگري داشت، بچهها در حياطهاي بزرگ و جمع فاميل بزرگ ميشدند. با طبعيت و گل و گياه خو ميگرفتند اما امروز بچهها در پاركينگها و اتومبيلها و ساختمانهاي كوچك اسيرند. بچههاي اين نسل؛ فضاي تنفس ندارند. مادران اين نسل؛ قصه گفتن را بلد نيستند و دنياي فيلم و كامپيوتر؛ حكم پستبانكهاي قديم را براي ساكت كردن بچه دارد. مادران و پدران از جمع و تا شب گرفتارند حالآنكه به بچهها آموخته شده بايد به چند زبان آشنا باشند، كامپيوتر بياموزند و به كلاسهاي مختلف بروند و البته هميشه نمره 20 داشته باشد.
مهري، بر اين باور است كه بايد كسي پيدا شود كه به بچههاي ايران توجه كند و متوجه باشد چه بلايي دارد بر سر آنها ميآيد.
به راستي چه كسي در اين رابطه مسوول است؟ خانواده، تمدن، جامعه، دولت يا دنيايي كه به سمت فنا و نابودي ميرود. ايكاش كسي پيدا ميشد و براي كودكان اين سرزمين كاري ميكرد و آنها را از شر چرخدهندههاي تمدن نجات ميداد.